سختون

1,800,000 ریال

قصد نداشتم غار خورشید را فتح کنم. فقط می‌خواستم به خودم ثابت کنم که از ریزش سنگ‌ریزه نمی‌ترسم. حتی اگر سیل‌وار باشد. همین. فقط همین.

هنوز از در حیاط‌مان بیرون نرفته بودم که زردی دنبالم راه افتاد. خوش نداشتم زردی را همراهم ببرم. به خودم گفته بودم تنها به کوه خورشید می‌روم و دور از چشم همه، حتی دور از چشم زردی، امتحانم را می‌دهم و سربلند به خانه برمی‌گردم…

 

معرفی صوتی کتاب «سختون» را بشنوید:

 

پخش‌کننده صوت

3 عدد در انبار

- +

3 عدد در انبار