






تابستان آن سال
950,000 ریال
به اتاقمان رفتم. دوش گرفتم و به همهجای بدنم دیت پاشیدم. معدهام درد میکرد. اگر این شغل را از دست میدادیم، چطور میتوانستیم واممان را پرداخت کنیم؟ اگر خانه را از دست میدادیم، کجا باید زندگی میکردیم؟ خودکار و دفتر خاطرات روزانهام را درآوردم و روی زمین نشستم و از توالتفرنگی دربستهای بهعنوان میز استفاده کردم.
معرفی صوتی کتاب «تابستان آن سال» را بشنوید:
پخشکننده صوت
1 عدد در انبار
لینک کوتاهلینک کوتاه کپی شد
https://hodhod.com/?p=181633
هنوز بررسیای ثبت نشده است.