توضیحات
در کتاب «از من نخواهید لبخند بزنم»، چارلی برای اینکه مادر و پدرش از هم جدا نشوند کارهای مختلفی انجام میدهد ولی هیچ کدام فایدهای ندارد. او دیگر توجهی به دوستان، بازیها، درس و خوراکیهای مورد علاقهاش نمیکند تا جایی که مادر و پدرش تصمیم میگیرند او را پیش روانشناس کودک ببرند.
به نظر چارلی طلاق مثل این است که پدر و مادرت جلوی چشمت دوچرخهی صفر کیلومترت را با ماشین زیر بگیرند. یعنی میبینی که چه اتفاقی دارد میافتد، اما ماشین دیگر راه افتاده و هیچ کاری نمیتوانی بکنی. دوچرخه تکهتکه شده و دیگر هیچ وقت مثل روز اولش نمیشود.
باربارا پارک شرایطی را که چارلی با آن درگیر است و راهکارهایی که برای رهایی از این درگیریها برمیگزیند با زبانی طنز روایت میکند؛ طنزی که خواننده ی کتاب را میخنداند و او را با دردی که کودکان در آستانهی جدایی والدینشان و پس از آن متحملاند، آشنا میسازد.
باربارا پارک از بهترین و بامزهترین نویسندهها برای کودکان و نوجوانان است. مجموعهی ماجراهای «جونی بی جونز»، که از نوشتههای او برای کودکان است، همواره در فهرست پرفروشها قرار دارد و رمانهایی که برای نوجوانان نوشته بیش از چهل جایزه را از آن خود کردهاند. او در زمینه علوم تربیتی تحصیل کرد و در سال ۲۰۱۳ در سن ۶۶ سالگی از دنیا رفت.
چنانچه حساس بودن کودکان را یک طیف در نظر بگیریم که شدت و ضعف دو سر آن طیف باشد. برای کودکی که پدر و مادرش از هم جدا شدهاند و یا در حال جدایی هستند، فرقی نمیکند در کجای این طیف قرار داشتهباشد. جدایی والدین برای کودک دردناک و آسیبزاست.
خواندن این کتاب برای کودکانی که مادر و پدرشان در آستانهی جدایی هستند، کودکان دیگر و پدر و مادرها سودمند است. این کتاب، همچنین برای بلندخوانی والدین با فرزندان و بلندخوانی گروهی مناسب است.
این کتاب جلد نخست از مجموعهی دو جلدی است. جلد دوم این مجموعه «ازدواج مادرم و بدبختیهای دیگر» نیز به فارسی ترجمه شده است.
سرکه نمکی –
خیلی دوسش داشتم