توضیحات
«خانه ای برای بچه خرس» داستانی تصویری دربارهی کمک کردن و همکاری در ساخت خانهای زیباست.
خرس کوچولوی قرمزی بود که تنهایی در سوراخی تاریک در جنگل زندگی میکرد. خرس کوچولو که از این همه تاریکی و تنهایی خسته شده بود، یک روز تصمیمی تازه گرفت. آهسته آهسته از راه باریک کوه پایین آمد و نگاهی به اطراف انداخت. تا چشم کار میکرد گلهای زیبا میان سبزهها به چشم میخورد. خرس کوچولوی قرمز جلو رفت و چندتایی از آنها را چید. حالا باید از روی نهر آب میگذشت، اما چطوری؟ به نظر شما، بهتر بود از داخل آب رد شود و سر تا پایش خیس شود یا اینکه یکی یکی از روی سنگهای داخل نهر بگذرد؟ کمی بعد به سنجانی برخورد که مشغول جمع کردن گردوهای تازه بود. لانهی سنجاب کوچولو در بالای درخت کاج بلند و تنومندی قرار داشت. وقتی آن دو با هم آشنا شدند، فکری معرکه به ذهن سنجاب کوچولو رسید. او به دوست تازهاش پیشنهاد کرد که برای ساخت خانهای تازه در جنگل به او کمک کند. اما خانهی خرس قرمز کوچولو قرار است کجا باشد؟ به نظر شما، آن دو میتوانند با کمک هم چنین کار سختی را انجام دهند؟ کسی چه میداند، شاید در انجام دادن این کار موفق شوند و تازه حیوانات جنگل هم برای مهمانی پیش آن دو بیایند. پس بیایید با ماجراجویی این دو دوست همراه شویم.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.