راز هیولای چیچست
590,000 ریال
شب شده بود و همهی گوزنها در خواب بودند. چیچَست اما بیدار بود و به آسمان خیره شده بود و برای هزارمین بار اتفاقات امروز را مرور میکرد و همزمان صدای جروبحث پدر و مادرش هم به گوش میرسید که به خیال خودشان یواش بود و کسی را بیدار نمیکرد. اشکهای مامان اِلای تمامی نداشت…
معرفی صوتی کتاب «راز هیولای چیچست» را بشنوید:
4 عدد در انبار
کتاب «راز هیولای چیچست» رمانی محیطزیستی در حوزهی نوجوان است. نویسنده با نگاهی به مشکل کمآبی ایران و خشکسالی دریاچهی ارومیه، این داستان فانتزی را خلق کرده است.
پلیکان پیر، در روز تولد چیچَست، پیشبینی کرده بود که بارندگی شروع میشود، آب دریاچه بالا میآید و چشمههای آبِ شیرین پرآبتر و گواراتر خواهند شد. برای همین هم تمام گوزنها این گوزن کوچک را فرزند خوشیمن و مقدس دریاچه میدانستند. اما در روز تولد دوسالگی چیچست، زمانیکه میبایست تمام گله برای بیرون آمدن اولین شاخک روی شاخ او جشن میگرفتند. اتفاق بدی رخ داد.
آن روز چیچست با صدای داد و فریاد از خواب بیدار شد. تا چشمهی کبودا یکنفس دوید. اما زمانیکه به معرکه رسید آنچه را میدید باور نمیکرد. شاخهای کشیده و بلند گوزنی به نام چابک در شاخهای تنومند و بزرگ گوزنپاشا، پدر چیچست و بزرگ گله، گره خورده بود. باقی گوزنها نفس را در سینه حبس کرده بودند و فقط به صدای بر هم خوردن شاخها گوش میدادند. دعوا بر سر این بود که دریاچهی بزرگ منطقه آنقدر کمآب شده بود که فقط چشمهای باریک از آن باقی مانده بود؛ چشمهای که آن هم تا چند روز دیگر حتماً خشک میشد! برای همین عدهای از گوزنها تصمیم داشتند هرچه زودتر از آن منطقه بروند. گویی پیشگویی پلیکان پیر به حقیقت تبدیل نشده بود! شاید اصلاً بهتر بود که چیچست گله را ترک کند! اما اگر گیر آدمها میافتاد، چه؟ اگر با هیولای دریاچه مواجه میشد، چه اتفاقی در انتظارش بود؟ به نظر شما، ممکن است که دریاچه دوباره جان بگیرد، یا برای همیشه از روی زمین محو خواهد شد؟
وزن | 186 گرم |
---|---|
ابعاد | 19.5 × 13.5 × 1.5 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
تعداد صفحه | 168 صفحه |
ناشر | تولیدکننده | |
سال نشر | |
جنس کاغذ | |
نوع جلد | جلد نرم |
نوع کتاب | |
شابک | 9786004777360 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.