زفی شورشی
1,200,000 ریال
یان نشسته بود نوک درخت. میدانست که از ساعتها پیش همهی فکر و ذکر اهالی قصر متوجه ناپدید شدن اوست. با یکدندگی فکر کرد: الان دستکم دلیلی دارند که نگرانم باشند. اما کمردردش هی شدیدتر میشد. تکتک عضلههایش درد میکرد. شکمش هم به قاروقور افتاده بود…
با خودش فکر کرد: نه، فریاد نمیزنم، کمک نمیخواهم. میمانم همینجا!
2 عدد در انبار
رمان جذاب «زفی شورشی» داستانی ماجراجویانه دربارهی آگاهی، شجاعتِ انجام دادن کارهای تازه، آزادی و مقابله با قلدری و زورگویی است. داستانی که بچهها را تشویق میکند ترسها را کنار بگذارند و خودِ خودشان باشند!
دربارهی سرزمین کوچکی به نام فسقلزمین چه میدانید؟ در فسقلزمین پادشاهی زندگی میکرد که از همهچیز و همهکس میترسید. در عین حال، او دوست داشت فرزندی داشته باشد. اما نگرانیهایش تمامی نداشتند. مثلاً وقتیکه ملکه باردار بود، پادشاه نگران بود که مبادا نوزاد در شکم مادرش خفه شود! خلاصه اینکه با وجود تمام ترسهای پادشاه و به هر سختیای که بود، نُه ماه گذشت و پسر ملکه و پادشاه به دنیا آمد. اسم نوزاد را یان گذاشتند. ملکه فکر میکرد که با به دنیا آمدن یان اوضاع بهتر خواهد شد، اما نهتنها اوضاع بهتر نشد، که هر لحظه بر ترسهای پادشاه افزوده شد. وقتیکه نوزاد به دنیا آمد پادشاه اجازه نداد که او را بشویند، چون فکر میکرد بچهی به این کوچکی ممکن است موقع شستوشو در آب خفه شود! کمی بعد هم دستور داد نوزاد را دیگر داخل گهواره نگذارند. آخر گهواره زیاد تکان میخورد و ممکن بود شاهزاده از داخل آن پرت شود بیرون و گردنش بشکند! بله، پادشاه باور داشت که هرچقدر دلواپس باشند، باز هم کم است!
البته، خوشبختانه، همزمان با نوزاد پادشاه، نوزاد دیگری هم در فسقلزمین به دنیا آمد: دخترکی به نام زُفی که برعکس یان، انجام دادن هیچ کاری برایش ممنوع نبود. به نظر شما، آیا ممکن است زُفی و یان یکدیگر را ملاقات کنند؟
وزن | 248 گرم |
---|---|
ابعاد | 19 × 14.5 × 1.5 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
مترجم | |
ناشر | تولیدکننده | |
تعداد صفحه | 271 صفحه |
سال نشر | |
جنس کاغذ | |
شابک | 9786226839525 |
نوع جلد | جلد نرم |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.