تابستان آن سال
950,000 ریال
به اتاقمان رفتم. دوش گرفتم و به همهجای بدنم دیت پاشیدم. معدهام درد میکرد. اگر این شغل را از دست میدادیم، چطور میتوانستیم واممان را پرداخت کنیم؟ اگر خانه را از دست میدادیم، کجا باید زندگی میکردیم؟ خودکار و دفتر خاطرات روزانهام را درآوردم و روی زمین نشستم و از توالتفرنگی دربستهای بهعنوان میز استفاده کردم.
معرفی صوتی کتاب «تابستان آن سال» را بشنوید:
3 عدد در انبار
رمان «تابستان آن سال» داستانی از سرزمین ژاپن دربارهی مهاجرت، کودکان کار و البته روابط خانوادگی است؛ داستانی که میگوید: «بدشانسیها همیشگی نیستند!»
سامر و خانوادهی ژاپنی او در کانزاسِ آمریکا زندگی میکنند. پدر و مادر برای تأمین هزینههای زندگی و پرداخت وامهای خانه در زمینهای کشاورزی کار میکنند و هر سال، به برداشت محصول کمک میکنند. اما فعلاً که شانس از خانوادهی آنها رویگردان شده است! سامر فکر میکند نفرین بدشانسی درست از روزی شروع شد که پشهای او را نیش زد و به مالاریای فرودگاهی مبتلا شد. حتی تصورش هم سخت است که از میان تمام گرفتاریهای نادر دنیا، یک پشه در آفریقا سوار هواپیما شود، به آمریکا بیاید و بعد یکراست برود سراغ کسی و او را نیش بزند! اما این دقیقاً همان اتفاقی است که برای سامر رخ داد!
حالا هم که مامان و بابا برای مراقبت از اقوام پیرشان به ژاپن برگشتهاند و سامر و برادر کوچکش، جَز، باید با مادربزرگ و پدربزرگ پیر و سختگیرشان زندگی کنند. و از طرفی برای تأمین مایحتاج زندگی، کنار ایرلندیهای عجیب، در مزارع گندم مشغول کار شوند!
وزن | 204 گرم |
---|---|
ابعاد | 19 × 14 × 1.5 سانتیمتر |
نویسنده | |
مترجم | |
تعداد صفحه | 224 صفحه |
ناشر | تولیدکننده | |
سال نشر | |
جنس کاغذ | |
نوع جلد | جلد نرم |
نوع کتاب | |
شابک | 9786003208551 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.