هیولا مینزی

کتاب «هیولا مینزی» داستان هیولاهاست. زبان کتاب طنز و روان است. هیولای قصه‌ی ما، مینزی، دوست دارد ترسناک به نظر برسد. اما هیچ‌کس او را ترسناک نمی‌بیند! نویسنده با قلمی گویا و ساده، به دنیای هیولاها می‌رود. این کتاب پر است از شیطنت‌های بامزه و خنده‌دارِ هیولاها که در یک مدرسه با هم هستند. مینزی، شخصیت اصلی داستان، هدفی دارد که دوست دارد هرچه ‌زودتر به آن برسد؛ او دلش می‌خواهد هرچه زودتر کاری کند تا همه به‌قدر کافی از او بترسند! مفاهیمی همچون دوستی، نافرمانی و لجبازی در این کتاب مطرح شده‌اند.

مینزی کوچولو یک هیولاست. او دلش می‌خواهد ترسناک به نظر برسد. اما به نظر اُله بدجنسه، بچه‌های مهدکودک و هرکسی که مینزی را می‌شناسد، او نه‌تنها ترسناک نیست، بلکه خیلی هم «گوگولی مگولی» است. دخترک هیولا امسال به کلاس اول می‌رود و تمام فکر‌و‌ذکرش این است که چه کاری انجام دهد تا بقیه او را ترسناک ببیند. مینزی حتی به مادرش گفته است که یک کیف شبیه به دندان ترسناک اژدها برایش درست کند! اما آیا این کار فایده‌ای دارد؟

البته در اولین روز مدرسه اتفاقی عجیب می‌افتد: پاک‌کن مینزی به خطرناک‌ترین پاک‌کن جهان تبدیل می‌شود و با شروع این اتفاق بزرگ‌ترین آشفتگی در مدرسه رخ می‌دهد!

به نظر شما، در ادامه‌ی این داستان چه اتفاقاتی برای مینزی کوچولو رخ خواهد داد؟