جادوگر ترسو
75,000 ریال
در دامنهی کوه سیاه، زیر درخت کاج، نزدیک ساحل دریاچهی سیاه، خانهای بود. تمام این خانه از چوب بود و آنقدر کج که میتوانست بیفتد. ولی نمیافتاد. در روزهای سرد میشد دودی را دید که به شکلهای گوناگون از دودکش بیرون میآمد.
ناموجود
روزی روزگاری در کتاب «جادوگر ترسو» در دامنهی کوه سیاه در خانهای از چوب جادوگری زندگی میکرد. خانهاش آنقدر کج بود که هرلحظه ممکن بود بیفتد ولی نمیافتاد. جادوگر این قصه هم مثل تمام جادوگرانی بود که تا پیش از این شنیدهایم، کمی کج راه میرفت، بینی دراز و چانه بسیار بزرگی داشت و از هیچ چیز نمیترسید؛ البته فقط از یک چیز میترسید، آن هم تاریکی بود.
یک روز صبح جادوگر صبحانهاش را برداشت و همراه با کتابهای جادوگریاش به زیر نور آفتاب جلوی خانهاش رفت تا شاید وردی برای غلبه بر ترس از تاریکی پیدا کند. باید پر یک جغد، گوش یک خفاش، ریشه گل شببو، یک سنگریزه از ماه، ریش یک روح، قلب یک قورباغه و یک دسته موی آدم ترسیده را تهیه میکرد و هنگام ماه کامل این ورد را میخواند. برای پیدا کردن یک تکه از ماه باید به ته دریاچهی سیاه میرفت که بسیار تاریک بود، برای رسیدن به ریش آدم ترسو در شبی تاریک باید سراغ روح گونترام ریشبلند میرفت؛ که با تلاش و جستوجوی بسیار همه هفت قلم را پیدا کرد. بهنظر شما آیا جادوگر توانست به ترس از تاریکی غلبه کند و ورد جادوییاش کار کرد؟
کتاب «جادوگر ترسو» درباره ترس از تاریکی است که واقعبینانه کودک را با این ترس مواجه میکند و به کودک کمک میکند همانند جادوگر بر ترس از تاریکیاش غلبه کند.
وزن | 186 گرم |
---|---|
ابعاد | 28 × 21 × 0.4 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
مترجم | |
تعداد صفحه | 42 صفحه |
سال نشر | |
ناشر | تولیدکننده | |
جنس کاغذ | |
نوع جلد | جلد نرم |
شابک | 9786004365703 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.