خواهر بزرگ، خواهر کوچک

زمان‌هایی که مادر و پدر در خانه نبودند، خواهر بزرگ به همه‌ی کارها می‌رسید. «خواهر بزرگ، خواهر کوچک» را حمایت می‌کرد، البته کمی‌ بیش از حد معمول. وقتی که به مدرسه می‌رفتند، خواهر بزرگ دست خواهر کوچک را می‌گرفت و نمی‌گذاشت خودش به تنهایی برود. وقتی با هم در مزرعه‌ی کوچک نزدیک خانه‌شان بازی می‌کردند، نمی‌گذاشت خواهر کوچکش از کنارش دور شود. وقتی خیاطی می‌کردند، سوزن خواهر کوچکش را نخ می‌کرد و با قیچی، پارچه‌ی او را صاف می‌برید. اما خواهر کوچک دوست داشت خودش سوزنش را نخ کند و پارچه را ببرد. بله، او دوست داشت خیلی کارها را خودش انجام دهد، اما خواهر بزرگ اجازه‌ی این کار را به او نمی‌داد. نه اینکه بدجنس باشدها. نه! او همیشه نگران بود که خواهر کوچک به خودش صدمه بزند یا کارها را آن‌طور که باید انجام ندهد. اما این وضعیت دیگر برای خواهر کوچک تحمل‌شدنی نبود. برای همین یک روز دست به کار عجیبی زد. به نظر شما، خواهر کوچک ممکن است چه‌کار کند؟

کتاب «خواهر بزرگ، خواهر کوچک» داستان حمایت‌های افراطی فرزندان بزرگ‌ خانواده در غیاب پدر و مادر، از فرزندان کوچک‌تر است؛ فرزندانی که خود را جانشین والدین می‌پندارند. اما باید کم‌کم یاد بگیرند که دست از کدخدامنشی بردارند و به کوچک‌ترها هم اجازه‌ی تجربه کردن بدهند. این کتاب را شارلوت زولوتوف نوشته و سال‌ها پیش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ایران به چاپ رسانده است. برای همین حتی خیلی از مامان و باباهای امروزی هم با این کتاب خاطره دارند و شاید از دست خواهر بزرگ‌ حرص خورده باشند و شاید هم خودشان یک خواهر بزرگ بوده‌اند!

«خووشکا مه‌زن خووشکا بچووک» ترجمه‌ی دیگری از این کتاب به زبان کردی است.