اجازه می دید رد بشم؟

1,150,000 ریال

کرکر در راه هر روز به سنجاب می‌رسید. سنجاب هم همیشه گردوها و فندق‌هایش را جلوی خانه‌اش می‌ریخت تا بشمارد و برای نگهداری آماده کند.

کرکر می‌ایستاد و می‌گفت: «آهای آهای سنجابی! اجازه می‌دی رد بشم؟»

سنجاب با خجالت لبخند می‌زد. بعد سریع گردوها را از سر راه برمی‌داشت.

 

معرفی صوتی کتاب «اجازه می دید رد بشم؟» را بشنوید:

 

پخش‌کننده صوت

6 عدد در انبار

- +

6 عدد در انبار