لاک پشت و من

1,950,000 ریال

شب پیش از تولد پنج‌سالگی‌ام بود.

مامان و بابا برای این‌که با خیال راحت خانه را تزیین کنند

و کیک بپزند،

من را پیش بابابزرگ بردند.

در آغوش بابابزرگ جای گرفتم.

پرسید: «چه داستانی برایت بگویم؟»

گفتم: «داستان لاک‌پشت را.»

بابابزرگ گفت: «باز هم؟»

23 عدد در انبار

- +

23 عدد در انبار