اطلاعات کتاب هدهد
- ساعت کار: شنبه تا چهارشنبه ۷.۳۰ تا ۱۵.۳۰
- نشانی: تهران، خیابان یوسف آباد، خیابان وفاکیش توحیدی (بیست و سوم)، کوی ۲۳ شایان، پلاک ٢۶، درب سمت چپ، تک زنگ.
- تلفن: ۸۸۵۵۳۵۲۸
- تلفن همراه: ۰۹۳۶۵۹۴۲۳۲۳
دنیای رنگی رنگی – کتاب حمام
تو گوشه آسمان رو ابرا
نشسته بود سیاهی
روی زمین پر از برف
یه برف سرد و سفید
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/89BLH
کتابِ زمین – آموزش زندگی خوب به بچه‌ها – مجموعه‌ی دنیای دوست‌داشتنی من
من از زمین مراقبت می‌کنم؛ چون می‌دانم که می‌توانم هر روز کارهای کوچکی انجام بدهم تا تغییرهای بزرگی ایجاد کنم.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/LVslv
با باباها چطور کنار بیاییم
هیچ‌وقت نیروی پدرانه را دست کم نگیرید. بعضی از باباها سخت‌گیرند. بعضی‌ها هم نه. اما همه باباها یک روی خوب و مهربان دارند و یک روی تاریک و بداخلاق.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/vlxOR
خوبه که با دیگران فرق داری – آموزش زندگی خوب به بچه‌ها – مجموعه‌ی دنیای دوست‌داشتنی من
مهم نیست که اهل جای دیگری هستی.
اشکالی ندارد که گاهی خجالت‌زده می‌شوی.
اشکالی ندارد اگر گاهی نفر آخر می‌شوی.
مهم نیست...
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/Q52d0
میوه‌های پرنده – کتاب حمام
سیب و انار و آلبالو
یک پرتقال
با یک هلو
انگور و موز و گیلاس
نارنگی و آناناس
آی خنده خنده خنده
میوه‌های پرنده
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/iSAvs
یکی یکی در زدند – کتاب حمام
یک فیل اومد خونه‌مون
همراه او یک میمون
پشت سرش پلنگ بود
دنبالش هم دو آهوی قشنگ بود
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/YFkyE
کتابِ احساس‌های خوب – آموزش زندگی خوب به بچه‌ها – مجموعه‌ی دنیای دوست‌داشتنی من
یک بغل بزرگ و گرم احساس خوبی دارد.
از اینکه قلقلکت بدهند، خوشت می‌آید.
سر زدن به یک دوست بیمار احساس خوبی دارد.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/4JO3H
الاغ کوچولوی خاکستری – بهترین داستان های تصویری
وسط دریای بزرگ و آبی، یک جزیرهی سفید کوچولو بود. توی آن جزیرهی سفید کوچولو، الاغ کوچولوی خاکستری زندگی می‌کرد. هر روز دختر کوچکی به اسم سرافینا به دیدن الاغ کوچولوی خاکستری می‌آمد.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/7704X
بچرخون بچرخون – آشنایی با عددها
این کتاب با یک روش بامزه عددها را به بچه‌ها آموزش می‌دهد. هر صفحه‌ی کتاب یک تصویر چرخان دارد که بچه‌ها می‌توانند مفاهیم و تصویر را با هم جفت کنند.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/F37Hb
من برادر بزرگ‌تر هستم – مجموعه‌ی قدم نورسیده مبارک
در این کتاب ایده‌های تازه‌ای وجود دارد، برای اینکه به برادر بزرگ‌تر کمک کند خودش را با شرایط تازه، یعنی داشتن فرزند جدید در خانواده وفق دهد.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/kCsm0
کتابِ «دوستت دارم» – آموزش زندگی خوب به بچه‌ها – مجموعه‌ی دنیای دوست‌داشتنی من
وقتی مریض می‌شوی دوستت دارم.
وقتی حالت خوب است، دوستت دارم.
وقتی مرا می‌بوسی، دوستت دارم.
وقتی به آغوش من نیاز داری، دوستت دارم.
وقتی...
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/yecQu
آگاتا کریستی – مجموعه زنان کوچک، رویاهای دور و دراز
آگاتای کوچک و مادرش هر بعدازظهر باهم کتاب می‌خواندند. آگاتا همیشه درباره‌ی اینکه داستان چطور باید تمام شود ایده‌های جذابی داشت. آگاتا توی تخت هم به خواندن ادامه می‌داد، تا بالاخره خوابش می‌برد.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/Z1O0I
بچرخون بچرخون – آشنایی با شکل‌ها
این کتاب با یک روش بامزه شکل‌ها را به بچه‌های کوچک یاد می‌دهد. هر صفحه‌ی کتاب یک تصویر چرخان دارد که بچه‌ها می‌توانند مفاهیم و تصویر را با هم جفت کنند.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/qgyrl
ایدا لاولیس – مجموعه زنان کوچک، رویاهای دور و دراز
ایدا لاولیس در انگلستان به دنیا آمد. مادرش عاشق ریاضیات بود و پدرش عاشق شعر. وقتی ایدا خیلی کوچک بود پدرش انگلستان را ترک کرد و دیگر برنگشت. مادرش هم خیلی وقت‌ها کنارش نبود.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/FFa8t
فریدا کالو – مجموعه زنان کوچک، رویاهای دور و دراز
فریدا کالو در مکزیک به دنیا آمد. فقط با یک نگاه می‌توانستی بفهمی با یک آدم معمولی سروکار نداری. وقتی بچه مدرسه‌ای بود مریضی سختی گرفت. بیماری یک پایش را به نازکی میله‌ی بارفیکس کرده بود.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/INqWr
هتی پک – بهترین داستان های تصویری
هتی پک در تمام عمرش فقط یک تخم گذاشته بود که هیچ وقت جوجه نشده بود. طفلک هتی! او فقط عاشق تخم‌ها بود. فقط به آن‌ها فکر می‌کرد و خواب آن‌ها را می‌دید. تخم‌ها، تخم‌ها، تخم‌ها!
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/8x43Q
ماری کوری – مجموعه زنان کوچک، رویاهای دور و دراز
وقتی ماری دختری کوچک بود، با خودش قراری گذاشت... او باید در آینده دانشمند می‌شد، نه مثلا یک شاهزاده خانم. ماری خانواده‌ی فقیری داشت، اما بسیار باهوش بود. توی مدرسه برای تحقیقی که نوشته بود مدال طلا گرفت.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/tXMlV
من خواهر بزرگ‌تر هستم – مجموعه‌ی قدم نورسیده مبارک
در این کتاب ایده‌های تازه‌ای وجود دارد، برای اینکه به خواهر بزرگ‌تر کمک کند خودش را با شرایط تازه، یعنی داشتن فرزند جدید در خانواده وفق دهد.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/nmVIZ
بازی‌های طناب – بازی با ابزارهای ساده
همه‌ی بازی‌های این کتاب با طناب انجام می‌شوند، اما معنایی که به طناب می‌بخشند، فرق می‌کند.
بخش‌بندی این کتاب بر پایه‌ی چنین تفاوتی است. البته ممکن است گاهی بازیث در دو یا چند بخش جا بگیرد.
صفحات سفیدی در پایان کتاب وجود دارند؛ اگر بخواهی، می‌توانی بازی‌های جدید تغییریافته‌ای به آن اضافه کنی.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/IS45y
غول تاریکی – مجموعه قطار حیوانات
آقای معلم گفت: «بچه‌ها قبل از اینکه قطار حرکت کند بروید داخل کوپه.» آقا معلم کوله‌پشتی‌ها و چمدان را یکی یکی در قسمت بار چید. اما سروصدای بچه‌ها حواسش را پرت کرد. آقا معلم داد زد: «کجا دارید می‌روید؟ برگردید!»
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/G10Ue
فرهنگ تصویری مشاغل
این کتاب اطلاعات کامل و کوتاهی دارد و هم کودکان پیش دبستانی و هم دبستانی می‌توانند از آن بهره ببرند.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/8bvfp
فرهنگ تصویری هنر
این فرهنگ‌نامه‌ی تصویری برای گروه سنی کودک در نظر گرفته شده و کودکان تا سن پایان دبستان می‌توانند مخاطب آن باشند.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/Kjw1Z
هیکو – بهترین داستان های تصویری
هیکو، پنگوئن کوچولو، یک روز صبح بداخلاق بود. یکی از آن روزها بود؛ از آن روزها که یخ‌ها خیلی برق می‌زدند، آفتاب خیلی گرم بود و مامانش او را خیلی زود از خواب بیدار کرده بود. به هیکو گفت: «یادت نرود که امروز همه‌ی فامیل به دیدن ما می‌آیند.»
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/Z9BB2
بازی‌های سنگ – بازی با ابزارهای ساده
وقتی هیچ چیز وجود ندارد، سنگ‌ها همه جا هستند...
وقتی به جایی می‌روی که هیچ اسباب‌بازی‌ای نیست،
وقتی بالای کوه هستی یا در دشتی پهناور،
سنگ‌ها همیشه در دسترس تو هستند. کافی است تو بخواهی با سنگ‌ها بازی کنی...
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/0iUdd
دردسرهای خانواده پپین
پالی هروت نویسند‌‌ه‌‌ی «دردسرهای خانواده پپین» نویسنده‌ای هوشمند است. شاید اگر در کنار فرزندتان این کتاب را بخوانید، درحالی‌که سفت‌وسخت به دنیای آدم‌بزرگ‌های همه‌چیزدان پایبندید، لجتان دربیاید. اما نکته دقیقاً همین جاست؛ چون پالی هُروَت روشی بسیار ظریف و زیرکانه را در آموزش غیرمستقیم به مخاطب در نظر گرفته است.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/X11Am
صید بزرگ ترین ماهی – ما گل های خندانیم
«بندر لنگه» کنار خلیج فارس زیر نور خورشید می‌درخشید. هر روز ماشین‌ها و آدم‌ها در خیابان‌های شهر می‌رفتند و می‌آمدند. و هر شب خیابان‌ها خلوت می‌شد و مردم می‌خوابیدند.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/h1c2A
کتابِ مادربزرگ‌ها – آموزش زندگی خوب به بچه‌ها – مجموعه‌ی دنیای دوست‌داشتنی من
بعضی مادربزرگ‌ها تعداد زیادی کیف دارند.
بعضی مادربزرگ‌ها شما را خیلی نصیحت می‌کنند.
بعضی مادربزرگ‌ها از نوه‌هایشان مواظبت می‌کنند.
بعضی مادربزرگ‌ها...
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/nCv5A
کتابِ پدربزرگ‌ها – آموزش زندگی خوب به بچه‌ها – مجموعه‌ی دنیای دوست‌داشتنی من
بعضی پدربزرگ‌ها چیزهای مختلف زیادی جمع می‌کنند.
بعضی پدربزرگ‌ها از شما عکس‌های زیادی دارند.
بعضی پدربزرگ‌ها در قلک شما پول می‌ریزند.
بعضی پدربزرگ‌ها ...
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/BuRDv
بازی‌های چوب – بازی با ابزارهای ساده
گاهی تو باید همه‌ی پس‌اندازت را بپردازی تا بتوانی یک اسباب‌بازی بخری.
بعضی اسباب‌بازی‌ها خیلی زود خراب می‌شوند و می‌شکنند.
گاهی بعضی از آن‌هاغ درست نمی‌شوند و تو مجبوری از آن‌ها بگذری.
به اسباب‌بازی‌هایی فکر کن که طبیعت به تو می‌بخشد: به چوب.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/v3mVL
جنگ بزرگ خانه درختی
وقتی وینی دریچه‌ی خانه‌ی درختی‌اش را بالا کشید و آن را باز کرد، باقی‌مانده‌ی هم‌کلاسی‌هایش در دبستان خیابان تولیپ را پشت در دید. تابیتا داد زد: «ما می‌خوایم بیایم تو کشور تو.»
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/DMa7s
طوطی ساعتی – مجموعه قطار حیوانات
این یک طوطی عادی نیست. «فیفو» می‌خواهد او را برای مادربزرگش هدیه ببرد تا ساعت قرص‌ها را یاد مادربزرگ بیندازد. فیفو با طوطی‌اش نشست کنار خانم گوزن و گفت: «چه شال گردن قشنگی! خوش به حال نوه‌ی شما!»
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/7m6Sl
حضرت فاطمه (س) – مجموعه ستاره‌های دوست‌داشتنی
سلمان وقتی مرا دید، با خوشحالی گفت: «این‌بار تو را به دیدن کسی می‌برم که خیلی‌ها دوست دارند او را ببینند و از حال او باخبر شوند.» کوچه پس کوچه‌های شهر را به دنبال سلمان رفتم...
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/fWpnA
مورچه های ندانم کار – مجموعه بهترین نویسندگان ایران
آخرین روزهای تابستان بود و مورچه‌ها مثل هر سال، با تلاش بسیار مشغول جمع کردن آذوقه‌ی زمستانی بودند. مورچه‌ای تکه کاهی با خود می‌برد. مورچه‌ی دیگری دانه‌ی گندمی به دهن گرفته بود و می‌رفت.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/HP31y
خانه ام چرا می پرد – مجموعه بهترین نویسندگان ایران
یکی بود. یکی نبود. در بیابانی دور دور، یک غول بیابانی زندگی می‌کرد. یک روز غول بیابانی گرسنه‌اش شد. هرچه گشت، خوراکی پیدا نکرد. رفت و رفت تا رسید به یک سنگ. با خودش گفت: «چی می‌شد اگر این سنگ یک تغار یا دیگ آبگوشت می‌شد؟»
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/Edi2Q
رستم کوی فردوسی – مجموعه بهترین نویسندگان ایران
عشق فردوسی مرا کشته بود... اما نه شاهنامه را خوانده بودم و نه چیزی از آن می‌دانستم. سوادم به خواندنش قد نمی‌داد، هرچند که قدم به تاقچه‌ای می‌رسید که شاهنامه‌ی قطور و سنگینی زیر کتاب‌های لاغرتر از خودش خوابیده بود.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/jMe0l
ماهنی – مجموعه بهترین نویسندگان ایران
آن‌قدر توی خانه تنها ماندم که حرف زدن از یادم رفت. توی خانه هیچ صدایی نمی‌آمد، جز صدای چک‌چک آب از شیر ظرفشویی و روشن و خاموش شدن یخچال. تلفن زنگ نمی‌زد، زنگ در به صدا درنمی‌آمد و من تنها بودم.
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/YOYNn