توضیحات
پسرک کتاب «اژدهای عینکی کله اره ای» اسباببازیهایاش را دوست ندارد و میخواهد برای خودش یک اژدها بسازد! پس راه میافتد توی خانه و به انبار پدر، لباسهای شستهی مادر و اتاق خواهرش سرک میکشد و یک اره، پیراهن و عینک برمیدارد و اژدهای عینکی کله اره ای اش را میسازد. اژدها از او میخواهد بیاید توی شکماش و اژدهای گرسنه راه میافتد توی خانه و میخواهد همه چیز را ببلعد! اما به مادر که میرسد، بدناش را از دست میدهد، عینکاش را خواهر برمیدارد و تنها کلهی ارهایاش میماند که دنبال پسر میکند و پدر با پس گرفتن اره، پسرک را نجات میدهد. اما این پایان ماجرا نیست، اینبار پسرک میخواهد اژدهایی بسازد که گرسنه نباشد!
هنوز بررسیای ثبت نشده است.