توضیحات
یک هدیه عجیب در کتاب «پرنسس کورا و کروکودیل». زندگی پرنسس کورا کسلکننده است. او مجبور است هر روز کارهایی انجام بدهد که دوست ندارد. ۳ بار در روز حمام برود، پانصد دور طناب بزند و کسلکنندهترین کتابهایِ دنیا را ساعتها در سکوت بخواند! شاه و ملکه و پرستارِ پرنسس، نه به حرفهایاش گوش میکردند و نه اصلاً او را میدیدند. آنها هر روز بدون اینکه به پرنسس نگاه کنند برنامهِ سخت روزانه را تکرار میکردند. اما پرنسس کورا رؤیایی داشت. دلاش میخواست یک سگ طلایی پشمالو داشته باشد که دمش را تندتند تکان دهد و با او بازی کند. برای همین پرنسس به فرشته نجاتاش نامه نوشت و از او خواست برایاش یک سگ بفرستد. فکر میکنی فردا صبح که از خواب بیدار شد توی اتاقاش چی دید؟ بله یک جعبه که رویاش چندتایی سوراخ داشت تا چیزی که درون جعبه بود بتواند نفس بکشد. اما درون جعبه چه بود؟ یک سگ؟ نه! یک تمساح با روبان قرمزی دور گردناش! اگر میخواهی بدانی تمساح چطور به پرنسس کمک میکند تا از زندگی سخت و تکراری قصر خلاص شود پس باید کتاب «پرنسس کورا و کروکودیل» را بخوانی. باورت نمیشود چهطور کروکودیل به این بزرگی، خودش را بهجای پرنسس جا میزند و نه شاه نه ملکه و نه پرستار پرنسس کورا متوجه نمیشوند البته تا زمانی که کروکودیل حسابی خرابکاری میکند. راستی این کروکودیل فقط نان خامهای میخورد. و همه را جز پرنسس، گاز میگیرد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.