وقتی مژی گم شد
120,000 ریال
آخر داستان را میدانم. میدانم که دست آخر مژی گذاشت و رفت. رفت به کام اژدها. گم شد. اما میخواهم بدانم چرا مژی رفت؟ چرا همهی ما خواب بودیم؟ چرا هیچ کس ندید که دارد عذاب میکشد. چطور همه چیز دست به دست هم داد تا آن بلا سرش بیاید.
5 عدد در انبار
« وقتی مژی گم شد » داستان دو دخترخاله است، مژده شانزده و مژگان هفده سال دارند. آن دو به همراه خانوادههایشان به سفر میروند. پدر که فراموش کرده داروی خود را بیاورد، مژگان را مقصر میداند و او را سرزنش میکند. فردای آن روز مژگان ناپدید میشود.
خانواده همهجا را جستوجو میکند و معلوم میشود که او تمام مدت در کمد پنهان شده است. خانواده هنوز طعم خوشحالی پیدا شدن مژگان را نچشیده که اینبار با گم شدن مژده روبهرو میشوند. پس از پیگیری، آشکار میشود که او توسط یکی از دوستانش و به بهانه بردن او نزد مژگان دزدیده شده و به خانهای امن برده شده است. مجرمان پس از روبهرو شدن با پلیس و فرار، به دلیل سرعت زیاد تصادف میکنند و مژده قطع نخاع میشود. هر بخش داستان « وقتی مژی گم شد » را یکی از افراد خانواده که در ماجرا درگیر است نقل میکند و تلاش میکند دلیل وقوع این حادثه را ریشهیابی کند.
داستان « وقتی مژی گم شد » به فرار دختران از خانه و برخی از علل آن توجه دارد. اثر به نوجوانانی که دوران حساس بلوغ را سپری میکنند و درگیر ماجراهایی مشابه با خانواده خود هستند یادآوری میکند که فرار راه حل نیست.
وزن | 138 گرم |
---|---|
ابعاد | 20.5 × 13.5 × 0.5 سانتیمتر |
نویسنده | |
سال نشر | |
ناشر | تولیدکننده | |
شابک | 9789643918835 |
گروه سنی | |
تعداد صفحه | 100 صفحه |
Mozhgan –
باید به دختران توجه کنیم