قصه‌ی هفت‌کلاغون

تا حالا به کلاغ‌های توی آسمان نگاه کرده‌اید؟ «قصه ی هفت کلاغون» می‌گوید که کلاغ‌ها از اول کلاغ نبودند. می‌پرسید یعنی چه! خوب ماجرا کمی طولانی است. یکی بود یکی نبود. یک مردی بود که هفت تا پسر داشت. خانه‌ای هم داشت سر یک تپه نزدیک یک چشمه. همه چیز خوب و خوش بود تا روزی که خدا دختری به او داد. دخترک خیلی ریزه‌میزه و کوچک بود؛ درست قد یک موش. برای همین مرد و همسرش فکر کردند که عمر این بچه به دنیا نیست و به‌زودی از دنیا خواهد رفت. پسرها را با کوزه‌های آب فرستادند سر چشمه. اما آن‌ها بنا را گذاشتند به شوخی و خنده و بازی و این‌طوری شد که آن اتفاق افتاد… چشم‌تان روز بد نبیند. پدر خانواده خیلی عصبانی شد و از ته دل فریاد زد: «عاق‌تون کردم که عاق شین/ هفت‌تا سیاکلاغ شین!»

«قصه ی هفت کلاغون» نوشته‌ی احمد شاملو یکی از افسانه‌های عامیانه‌ی ایرانی است که والدین بارها و بارها آن را برای کودکان‌ خود نقل کرده‌اند. مطمئن باشید که کودک شما این داستان را دوست خواهد داشت. پایان خوش افسانه‌های عامیانه یکی از دلایل محبوبیت این نوع قصه‌ها نزد کودکان است و آن‌‌ها را در دسته‌ی بهترین انتخاب برای قصه‌ی شب کودکان‌ قرار می‌دهد.

احمد شاملو شاعری پیشرو و انقلابی بود. او علاوه‌بر مجموعه‌ی اشعار و تألیف و ترجمه‌ی آثاری بدیع برای بزرگسال، آثاری به‌یادماندنی نیز برای کودکان خلق کرده است. از این میان، نشر چشمه مجموعه‌ی «کودکانه‌های بامداد» را با عناوین زیر روانه‌ی بازار کرده است:

• قصه ی هفت کلاغون
• خروس زری پیرهن‌ پری
• ملکه‌ی سایه‌ها
• بز زنگوله‌پا
• قصه‌ی دخترای ننه دریا