قصه ی شهر لیتل لایت

کتاب تصویری «قصه ی شهر لیتل لایت» داستانی است درباره‌ی اهمیت تغییر، نو شدن و صلح و دوستی؛ داستانی که به بچه‌های خیلی کوچک و آدم‌های خیلی ‌بزرگ‌ می‌گوید: «شما اجازه دارید دروازه‌های روح‌ خود را به روی رویدادهای تازه، اندیشه‌های تازه، رایحه‌های تازه و نواهای تازه بگشایید و از تغییر کردن نترسید!»

لیتل لایت شهری است که دور تا دور آن با حصاری از دیوار پوشانده شده است تا تمام مردم شهر از آسیب‌های همسایگان شمالی، جنوبی، شرقی و غربی در امان باشند. اما این روزها در شهر اتفاقاتی عجیب در حال رخ دادن است. هر روز تعدادی از آجرهای دیوارهای شهر گم می‌شود و این موضوع شهردار را خیلی عصبانی کرده است. برای همین هر روز در میدان شهر از خطرات احتمالی همسایگان شمالی، جنوبی، شرقی و غربی می‌گوید. حالا مردم شهر هم حسابی نگران هستند!

همسایگان شمالی، جنوبی، شرقی و غربی به شیوه‌های عجیب‌وغریبی زندگی می‌کنند؛ آن‌ها غذاهای متفاوتی می‌خورند، به موسیقی‌های متفاوتی گوش می‌کنند و حتی بوهای عجیب و متفاوتی از سرزمین‌های‌شان به مشام می‌رسد! و این اصلاً…

شاید وقتی دزد آجرها پیدا شود، شهردار و مردم شهر تصمیم بگیرند درسی درست‌وحسابی به او بدهند! البته شاید هم مردم فکر کنند که وقت تغییر بزرگ‌تری از راه رسیده است و شهردارشان را عوض کنند! باید داستان «قصه‌ ی شهر لیتل لایت» را بخوانیم تا از این تصمیم مهم باخبر شویم.

کتاب «قصه‌ ی شهر لیتل لایت» نامزد جوایز بسیاری شده است:

• نامزد جایزه‌ی ادبیات صلح کودکان
• فهرست نهایی جایزه‌ی کتاب برتر استرالیای غربی
• فهرست نهایی جایزه‌ی خوانندگان جوان استرالیای غربی

و در نهایت نیز جایزه‌ی شورای کتاب کودک استرالیا را از آنِ خود کرده است.

سایت بوکز و پابلیشینگ در ستایش «قصه‌ ی شهر لیتل لایت» گفته‌اند: «خطوط تصویرهای کَنبی پرانرژی است و به شکل لذت‌بخشی لمس‌شدنی. کَنبی با این اثر اعتبارش را به عنوان یک داستان‌گوی مبتکر و تفکربرانگیز تثبیت می‌کند.»

و مجله‌ی مگی نیز درباره‌ی این کتاب نوشته است: «این کتاب کوچک مجموعه‌ای است از مفاهیم جدی؛ باز نگه داشتن ذهن، برقراری ارتباط، محو کردن قدرت و توانایی فرد برای ایجاد تفاوت.»