فاتحان اورست

«فاتحان اورست» در واقع داستان واقعی یک شرپا و کوهنوردی حرفه‌ایست. شِرپا در اصل به معنی مردم مشرق است و به جمعیتی از اهالی نپال گفته می‌شود که سالیان سال ساکن کوهستان بوده و هستند. در آیین آنها کوه اورست مقدس است و در زبان محلی به آن «چومولونگما» می‌گویند.

شرپاها کوهستان را به خوبی می‌شناسند و برخی از آنها تجربه‌های زیادی در صعود به قله‌ها داشته‌اند. برای همین مشورت‌های خیلی خوبی به کوهنوردان حرفه‌ای می‌دهند. کوهنوردهایی که تنها برای صعود اورست به آن منطقه می‌آیند. بعضی از آنها هم با گرفتن مبلغی تنها بارهای کوهنوردها را حمل می‌کنند. معروف‌ترین شرپا «تنزینگ نورگای» نام دارد که از اهالی فقیر و تنگدست تبت بوده اما همواره و از کودکی رویای فتح قله را در سر می‌پرورانده. او به همراه ادموند هیلاری اهل نیوزلند اولین بار اورست را فتح کرد.

«فاتحان اورست» داستان این دو فاتح است و از کودکی تنزینگ نورگای شروع می‌شود. از وقتی که هفت ساله است و می‌داند که می‌خواهد کوهنورد شود. او در منطقه‌ای زندگی می‌کند که شرپاها و کوهنوردان زیادی را ملاقات می‌کند و عاشق داستان‌های پرماجرا و لباس‌هایشان شده. در جوانی عاشق می‌شود و ازدواج می‌کند و شرپایی رسمی می‌شود.

ادموند هم در خانواده‌ای از قشر متوسط به دنیا می‌آید. پدرش موسس یک روزنامه است اما پول چندانی ندارند. تنها مایه‌ی نشاطشان فیلم‌ها و کتاب‌هایی است که می‌خواند. ادموند به لطف آموزش‌های پدر و مادرش چند سال را جهشی می‌خواند و دو سال زودتر به دبیرستان می‌رود. برای همین از همه کوچکتر است و احساس طرد شدن دارد. در جوانی در کنار پدر که دیگر کار کندوداری انجام می‌دهد، مشغول می‌شود و در اردویی به کوهستان اولین بار برف را می‌بیند.

تنزیگ و ادموند در سال ۱۹۵۳ به گروهی از کوهنوردها می‌پیوندند که تصمیم دارند قله‌ی اورست را فتح کنند.

لوییس هلفند نویسنده کتاب در فیلادلفیا امریکا و در سال ۱۹۷۸ به دنیا آمده. در سال‌های جوانی کمابیش سرگرم ویراستاری شده اما همواره عاشق نوشتن کتاب‌های کمیک بوده. برای تهیه اولین کتاب کمیکش دو ماه کار شبانه‌روزی انجام داد و برای تهیه هزینه انتشار کتاب کارهای متفرقه زیادی انجام داد. در سال‌های بعد چهار کتاب دیگر را به چاپ رساند. لوییس هلفند یکی از پرکارترین نویسندگان کمپفایر است.