غیرممکن!

کتاب «غیرممکن!» داستانی تصویری درباره‌ی سگی است که هر روز و هر شب رؤیای دیدن اقیانوس را در سر می‌پروراند؛ اما انجام دادن این کار را غیرممکن و نشدنی می‌داند. نویسنده در این داستان از اهمیت رؤیاپردازی، دوستی و شجاعت تغییر کردن می‌گوید. فضای ماجراجویانه‌ی داستان و توصیف‌های خیال‌پردازانه‌اش به درک بهتر مفاهیم داستان کمک می‌کند.

فیدو سگی مهربان و خیال‌پرداز است. او یک خشک‌شویی تروتمیز و نُقلی در شهری شلوغ‌پلوغ و پرسروصدا دارد. او به‌قدری عاشق دریا و اقیانوس است که شب‌ها چراغ‌خواب اقیانوسی‌اش را روشن می‌کند و با آرزوی دیدن دریا و اقیانوس به خواب می‌رود. البته که اقیانوس واقعی از محل زندگی فیدو خیلی خیلی دور است و سگ داستان هم دیدن اقیانوس را کاری غیرممکن و نشدنی می‌داند.

روزها بر همین منوال می‌گذرند تا اینکه فیدو با پودری جدید برای شست‌وشوی لباس‌ها آشنا می‌شود: پودرِ جادوی اقیانوس! پودری که قرار است رنگ‌و‌بوی اقیانوس را به خانه بیاورد! فیدو هیجان‌زده و خوشحال این پودر جادویی را تهیه می‌کند و در ماشین لباس‌شویی‌اش می‌ریزد. این‌گونه می‌شود که جادو اتفاق می‌افتد و فضای خانه رنگ اقیانوس می‌گیرد! اما داستان به همین‌جا ختم نمی‌شود… کمی بعد، فیدو در سبد لباس‌ها یک خرچنگ می‌بیند! اما چطور چنین چیزی ممکن است؟! انگار که «غیرممکن» ممکن شده است! به این ترتیب، ماجراجویی‌ها و اتفاقات باورنکردنی آغاز می‌شوند. فیدو قرار است به چشم ببیند که چطور «غیرممکن» اتفاق می‌افتد!

ماجراجویی‌های فیدو و دوست جدیدش، در کتاب «غیر ممکن!»، تغییر کردن و تلاش برای دست یافتن به آرزوی غیرممکن را برای مخاطب به تصویر می‌کشند.