دوردست ها

کتاب «دوردست ها» داستانی تصویری درباره‌ی سکوت، تأثیر رفتارهای ما بر دیگران و کسب مهارت‌های جدید است.

در برکه، قورباغه از یک نیلوفر آبی، روی نیلوفر آبی دیگری ‌پرید و بعد هم روی دیگری. اما بعد همان‌جا آرام گرفت. حالا همه جا در سکوت فرو رفته بود. پرنده‌ای که آن دوروبر لابه‌لای علف‌های برکه برای خودش دنبال غذا می‌گشت، چشمش به قورباغه افتاد و با تعجب به او نگاه کرد. کمی این‌طرف و آن‌طرف را نگاه کرد. اما متوجه نشد که قورباغه چرا بی‌حرکت آنجا نشسته است! برای همین از او سؤال کرد: «به چه نگاه می‌کنی؟» قورباغه داشت به دوردست‌ها نگاه می‌کرد؛ آخر یک قورباغه که فقط نباید صید کردن حشره یا قورقور کردن را بلد باشد، گاهی هم باید به دوردست‌ها نگاه کند! پرنده دوست داشت بداند آیا قورباغه چیزی هم دیده است یا نه. قورباغه در جواب گفت…

به نظر شما، قورباغه چه چیزی دیده بود؟ آیا پرنده و جانوران دیگر هم می‌توانند به‌جز انجام دادن کارهای روزمره‌‌شان، نگاه کردن به دوردست‌ها را هم یاد بگیرند؟

چائو ون‌شوان، نویسنده‌ی کتاب «دوردست ها»، رمان‌های بلند و داستان‌های‌ کوتاه فراوانی برای کودکان نوشته است. او برای این آثار جوایز ارزشمندی، همچون جایزه‌ی هانس کریستین آندرسن و جایزه‌ی کتاب چین را به دست آورده است.

نشر میچکا از میان آثار این نویسنده‌ی برجسته‌ی چینی، تاکنون، عناوین زیر را با رعایت کپی رایت در ایران منتشر کرده است:

• دوردست ها
• من نمی خواهم یک موش کوچولو باشم
• شیائو و پدرش کجا رفتند؟