دریا پشت ایستگاه قطار است

اگر تمام دارایی شما در زندگی یک فرشته‌ی نگهبان باشد، حاضرید برای رسیدن به آرزوی‌تان آن را بفروشید؟ نوینِر پسربچه‌ی کوچکی بود که مجبور بود به این سؤال جواب دهد. چون او تنهای تنها توی خیابان مانده بود و اگر کاسموس را پیدا نکرده بود، معلوم نبود چه بلایی سرش بیاید. حالا او باید تصمیم می‌گرفت که بین به دست آوردن پولِ برای رفتن به دریا یا نگه داشتن فرشته‌ی نگهبانش یکی را انتخاب کند. باید با او و کاسموس همراه شویم تا ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد. کسی چه می‌داند شاید این‌بار واقعاً «دریا پشت ایستگاه قطار است»!

داستان «دریا پشت ایستگاه قطار است» داستان پسربچه‌ی کوچکی است که به دلیل مشکلات خانوادگی خانه را ترک کرده و حالا توی خیابان‌ها آواره است. در خلال داستان، نویسنده با تبحر، خاطرات او را پیش چشم مخاطب قرار می‌دهد. یوتا ریشتر در این اثر نیز از خلال واقعیت و خیال تلاش می‌کند تیرگی‌های دنیای حقیقی را پیش چشم مخاطب نوجوان ترسیم کند. چنین داستان‌هایی نوجوانان را با مشکلات موجود آشنا می‌کند و در عین حال به آنان که درگیر این مشکلات‌اند، یادآور می‌شود که حتی در تاریکی‌ها هم می‌توان به دنبال نور بود.

یوتا ریشتر از تأثیرگذارترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان آلمان است. او بعد از مدتی تحصیل در رشته‌های زبان و ادبیات آلمانی و روزنامه‌نگاری تصمیم گرفت نویسنده شود و برای کودکان و نوجوانان کتاب بنویسد. او با کلمات جادویی‌اش تصاویری زنده و به‌یادماندنی می‌آفریند، تصاویری که تا مدت‌ها رهایت نمی‌کنند. ریشتر تا امروز موفق به دریافت جوایز بسیاری شده است: جایزه‌ی ادبی لوکس (۲۰۰۰)، جایزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان آلمان (۲۰۰۱) و جایزه‌ی بزرگ آکادمی ادبیات کودک و نوجوان (۲۰۱۴).

از میان آثار این نویسنده، نشر افق سه کتاب «دریا پشت ایستگاه قطار است»، «تابستان اردک‌ماهی» و «روزی که یاد گرفتم عنکبوت‌ها را اهلی کنم» را با رعایت حق کپی‌رایت در ایران به چاپ رسانده است.