درخت بلوط بزرگی در دانه ی بلوط کوچک

کتاب تصویری «درخت بلوط بزرگی در دانه ی بلوط کوچک» داستانی تمثیلی درباره‌ی استقلال و جدایی کودک از مادر، عزت‌نفس و پذیرش تفاوت‌های فردی و اهمیت تغییر است.

درخت بلوط خیلی بزرگی در دشت زندگی می‌کرد که اگر کسی از شاخه‌هایش بالا می‌رفت، می‌توانست تمام دشت را از آن بالا ببیند، تمام تپه‌های سبز و بوته‌های بابونه را. حتی ابرهای سفید توی آسمان هم از آن بالا نزدیک‌تر به نظر می‌رسیدند.

روی شاخه‌های این بلوط، یک‌عالمه بلوط کوچک و ریزه‌میزه زندگی می‌کردند؛ اما یکی از آن‌ها دوست نداشت هیچ‌وقت از مادرش جدا شود. بلوط کوچک از آن بالا می‌دید که دنیا چقدر بزرگ است و در عین حال، از اینکه جایش امنِ امن بود و با وزش باد، روی شاخه‌های بلوط مادر، تاب می‌خورد، حسابی خوشحال بود. مادر به او می‌گفت که «درخت بلوط بزرگی در دانه ی بلوط کوچک» پنهان است. اما بلوط کوچک معنی این حرف‌ها را نمی‌فهمید. او فقط دوست داشت که نزدیک مادرش زندگی کند… اما یک روز همه چیز تغییر کرد.

بله، خیلی زودتر از آنچه بلوط کوچک فکرش را بکند، وقت رفتن و جدا شدن از مادر فرا رسید. آن روز وانتِ یک کشاورز به تنه‌ی درخت برخورد کرد و بلوط کوچک، که حالا خیلی سنگین شده بود، از شاخه جدا شد!

به نظر شما، بلوط کوچک می‌تواند دوباره به روی شاخه‌ برگردد یا اینکه خدا برنامه‌ی دیگری برای او در نظر گرفته است؟