توضیحات
هنری پسربچهی کوچکی است که یک گربهی خاص دارد؛ گربهای که همه او را ارنی بزرگه صدا میزنند. هنری و ارنی بزرگه کلی کارهای باحال با هم انجام میدهند و همیشه هم بعد از صبحانه میروند سراغ ماجراجویی. حتی یک بار با هم سوار اتوبوس برقی شدند. بعدازظهرها ارنی بزرگه روی مبل خودش را گلوله میکرد و میخوابید و توی خوابهایش دنبال موشهای چاقوچله میگشت. آنها همیشه شاد بودند تا روزی که هنری به گربهی دوستداشتنیاش گفت: «دیگر وقت خداحافظی از این خانه و رفتن به «خانه ی جدید گربه بزرگه» است.» بعد هم ارنی را توی بغلش گرفت و با همه چیز خداحافظی کرد: با پلها، چراغهای توی خیابان و حتی اتوبوسهای برقی. آنها سوار ماشین شدند و کمی بعد…
داستان «خانه ی جدید گربه بزرگه» داستانی از زاویهی دید یک گربهی پشمالو و بامزه است. گربهای که دوست ندارد به خانهی جدیدی نقل مکان کند؛ چون در نزدیکی خانهی جدید خبری از موجهای اقیانوس نیست و حتی دوروبرش بوی ماهی هم نمیآید. خلاصه اینکه این داستان قصهای برای بچههایی که قرار است خانهشان را عوض کنند و کنار آمدن با این چالش برایشان دشوار است. حالا به نظر شما، بالاخره گربه بزرگه با خانهی جدیدشان دوست میشود؟
هنوز بررسیای ثبت نشده است.