برت و بارت دنیا را نجات می‌دهند

وقتی برت چاه‌بازکن و بارت لوله‌ی جاروبرقی را پیدا کردند، هر دو احساس می‌‌کردند بهترین اسلحه‌های دنیا را به دست آورده‌اند؛ اما مادرشان این‌طوری فکر نمی‌کرد. چون به‌هیچ‌وجه از جنگ و دعوا خوشش نمی‌آمد و بیشتر به پروانه‌ها و نقاشی کشیدن علاقه داشت. این‌طوری شد که همان روز اسلحه‌های برت و بارت توقیف شدند و دو تا برادر رفتند توی فکر. آن‌ها هر کار خوبی که بلد بودند انجام دادند تا شاید مادرشان از خر شیطان پیاده شود و اسلحه‌های آن‌ها را برگرداند. اما او راضی نشد که نشد. تا اینکه اتفاق تازه‌ای افتاد و آن‌ها با خودشان گفتند «برت و بارت دنیا را نجات می‌دهند». ماجرا از این قرار بود که زورگ‌زارگ‌ها می‌خواستند به زمین حمله کنند و آن را از بین ببرند. این وسط به‌جز برت و بارت هم کسی نبود که با آن‌ها مقابله کند. به نظر شما، این دو تا برادر موفق می‌شوند کلکی سوار کنند تا اسلحه‌هایشان را از مادرشان پس بگیرند یا آدم‌فضایی‌ها زمین را نابود خواهند کرد؟

کتاب «برت و بارت دنیا را نجات می‌دهند» داستانی تصویری درباره‌ی مهربانی و دوستی اما از نوعی متفاوت است. در این داستان، که زبانی طنزگونه دارد، بچه‌ها یاد می‌گیرند برای جنگیدن با نادرستی‌ها، همیشه به زور بازو و اسلحه نیاز نیست. بلکه آنچه بیشتر باعث موفقیت‌شان خواهد شد زیرکی و دانایی است. کسی چه می‌داند شاید بهترین راه جنگیدن، مهربانی و خودِ نجنگیدن باشد!

تیبه ولدکمپ و کیس د بور، نویسنده و تصویرگر کتاب «برت و بارت دنیا را نجات می‌دهند» تلاش می‌کنند معادلات معمول دنیای آدم‌بزرگ‌ها را به هم بزنند. این دو تا آدم‌بزرگ، که کودک درون‌شان حسابی سرحال است، از زاویه‌ای متفاوت به مسئله‌ی جنگ و دفاع نگاه می‌کنند. شاید حتی شما آدم‌بزرگ‌ها، بعد از خواندن این کتاب، دل‌تان خواست که از توی انباری چندتا اسلحه‌ی ضدزورگ‌ پیدا کنید و با کمک بچه‌ها زمین را از دست زارگ‌زورگ‌ها نجات دهید!