برایم از مادربزرگ بگو
190,000 ریال
مادربزرگ مرده، ولی مازلیف برای مرگ او گریه نمیکند. وقتی مادربزرگ زنده بود، جای دوری زندگی میکرد. مازلیف فقط چند بار او را دیده بود. حالا ناگهان مرده. چه میشود گفت؟
مازلیف میپرسد: «به نظرت بد شد که مرد؟»
معرفی صوتی کتاب «برایم از مادربزرگ بگو» را بشنوید:
ناموجود
«برایم از مادربزرگ بگو». این جملهای است که مازلیف پس از مرگ مادربزرگ، بارها و بارها خطاب به مادر و پدربزرگش به زبان میآورد. در حقیقت، رفتارهای اطرافیان برای مازلیف عجیب و گیجکننده است. مادرش چندان ناراحت نیست، بلکه بیشتر خشمگین است. در عوض، پدربزرگ اغلب ساکت است و حرفی نمیزند. اما مازلیف کوچک دوست دارد پدربزرگ را به حرف بیاورد. دخترک که مادربزرگ را بهندرت میدیده، حالا نمیداند در قبال مردن او باید چه احساسی داشته باشد؛ از آن مهمتر دلیل خشم مادر و افسوس پدربزرگ را درک نمیکند. همه میگویند که مادربزرگ زنی عبوس و وسواسی بوده است؛ اما به نظر مازلیف این تمام ماجرا نیست. دخترک زمانی طولانی را با پدربزرگش میگذراند. در نهایت، پردهها کنار میرود و او چهرهای کاملاً جدید از مادربزرگ را درک میکند.
رمان کوتاه «برایم از مادربزرگ بگو» داستانی عمیق و بینظیر دربارهی عشق، خشم و روابط پیچیدهی انسانی است.
وزن | 142 گرم |
---|---|
ابعاد | 21 × 14.5 × 0.6 سانتیمتر |
نویسنده | |
مترجم | |
تعداد صفحه | 108 صفحه |
ناشر | تولیدکننده | |
سال نشر | |
جنس کاغذ | |
نوع جلد | جلد نرم |
شابک | 9789647440660 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.