ببر جوان و انسان پیر

100,000 ریال

ببری پیر و دنیادیده در جنگل زندگی می‌کرد. یک روز وقتی فهمید مرگش دارد نزدیک می‌شود‏ پسر جوانش را صدا زد. ببر پیر گفت: «پسر جان می‌دانی در این دنیای بزرگ، نعره‌ی کدام حیوان از همه بلندتر است؟»

ناموجود

توضیحات

ببر جوانی در جنگل زندگی می‌کرد. او گمان می‌کرد چون نعره‌ی ببرها از همه بلندتر است، پنجه‌های تیزی دارند و سریع‌ترین هم هستند، پس از همه‌ی موجودات قوی‌تر‌ند. اما ببر پدر در زمان مرگ نصیحتی به او کرد: «روزگاری من هم همین‌طور فکر می‌کردم؛ ولی بعد فهمیدم که قوی‌ترین موجود دنیا من نیستم، انسان است.» ببر جوان به این حرف اعتراض کرد، اما پدرش به او گفت: «به نصیحت من خوب گوش کن. پسرم از انسان بترس و خودت را در مقابل او حفظ کن. سعی کن کمتر با او روبه‌رو شوی و کمتر به خیال جنگ با او بیفتی؛ چون انسان از ببر خیلی قوی‌تر است. انسان قوی‌ترین موجود روی زمین است.» ببر جوان با شنیدن این حرف به فکر فرو رفت. او مدام با خودش فکر می‌کرد که انسان چه شکلی است. حتماً نعره‌اش از نعره‌ی ببر ترسناک‌تر است یا پنجه‌های تیزتری دارد. حتی کم‌کم از فکر کردن به چنین موجودی هم داشت می‌ترسید. برای همین از فردای آن روز همه جا به دنبال انسان ‌گشت، اما هیچ‌‌کدام از حیوانات تا به حال او را ندیده بودند. به نظر شما، «ببر جوان و انسان پیر» بالاخره با هم مواجه می‌شوند؟

داستان «ببر جوان و انسان پیر» بر اساس قصه‌ای قدیمی نوشته شده است. در این داستان، عقل و تدبیر انسان در برابر غرش بلند و پنجه‌های تیز ببر قرار می‌گیرد و بر آن پیروز می‌شود. خواندن چنین افسانه‌های قدیمی‌ای به کودکان کمک می‌کند قدرت اندیشه و توان حل مسئله‌ی خود را باور کنند و به آن بها دهند.

توضیحات تکمیلی
وزن 55 گرم
ابعاد 21 × 13.5 × 0.1 سانتیمتر
تصویرگر
تعداد صفحه

24 صفحه

ناشر | تولیدکننده

سال نشر

گروه سنی
شابک

9789644322235

نقد و بررسی‌ها
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *
اولین نفری باشید که در این پست دیدگاه می نویسید.
  1. کاظمی

    سلام چرا داستان را کامل تعریف نکردی بنده سال ۷۰ کلاس اول بودم خانه ما بخش سرفیروزآباد در روستای از توابع ۴۵کیلومتری کرمانشاه و آن موقع جزع مناطق محرم بدیم و معلم از شهر میامدن دوهفته یکبار به خانه خودشان در کرمانشاه که اون موقع باختران نام داشت نمی رفتن چون امکانات نبود جاده خاکی بدون برق و ماشین خیلی کم و بنده خیلی علاقه زیادی به کتاب داستان داشتم وخواندنی ونوشتن فارسی خوبی داشتم که با التماس زیاد از آقای نظری معلم خیلی مهربان کتاب ببر پیر وانسان و کتاب هفت قصه وهفت پند را تحویل گرفتم که جلد اولش همین تصویر ببرو جنگل بود یادش بخیر با دیدنش خیلی دلتنگ شدم کاش همون سال ها می‌بود و بزرگ نمی‌شدیم که الان در بزرگترین شهر ایران دور از وطن خود هستم

  2. روح اله نریمانی

    سپاس

  3. روح اله نریمانی

    خوب است

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *