اردک، مرگ و گل لاله
350,000 ریال
مدتی بود اردک حس عجیبی داشت. «تو کی هستی؟ میخواهی چهکار کنی که یواشکی تعقیبم میکنی؟» مرگ گفت: «خوب شد بالاخره مرا دیدی. من مرگ هستم.» اردک از تعجب خشکش زد و خب چهکسی میتوانست سرزنشش کند؟
ناموجود
اردک مثل همیشه داشت زندگیاش را میکرد که دید جمجمهای عجیب با گل لالهای توی دستش او را تعقیب میکند. آیا مرگ آمده بود که اردک را با خودش ببرد؟ مرگ گفت: «فعلاً نه!» برای همین آنها با هم راه افتادند و به برکه رفتند. مرگ توی آب سرد برکه، حسابی سردش شده بود. برای همین وقتی از آب بیرون آمدند، اردک با پرهایش او را گرم کرد. در واقع،اردک و مرگ داشتند کمکم با هم دوست میشدند. بعد تصمصم گرفتند که از درخت بالا بروند؛ اما… یعنی نویسنده بری داستان «اردک، مرگ و گل لاله» چه پایانی در نظر دارد؟
نویسنده در کتاب «اردک، مرگ و گل لاله» میگوید که مرگ آنقدرها هم موجود ترسناکی نیست؛ او مهربانیهای خودش را دارد. در واقع، این کتاب داستانی فلسفی دربارهی دوستی کودک با مرگ و پذیرش این اتفاق است.
وزن | 124 گرم |
---|---|
ابعاد | 29 × 20.5 × 0.4 سانتیمتر |
نویسنده | |
مترجم | |
تعداد صفحه | 32 صفحه |
سال نشر | |
ناشر | تولیدکننده | |
شابک | 9789648282962 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.