کشتی تایتانیک، ۱۹۱۲ – مجموعه من زنده ماندم

520,000 ریال

سرما آن‌قدر به جورج فشار آورد که حس کرد استخوان‌های‌اش دارند خرد می‌شوند. خودش را چسباند به مارکو و سعی کرد هر دوی‌شان را گرم نگه دارد. مارکو هیچ تکان نمی‌خورد.

… ساعت‌ها گذشت. دریا خروشان‌تر شد؛ هر چند دقیقه یک‌بار، موجی به قایق می‌خورد. جورج کم‌کم داشت خواب‌اش می‌برد که یکی از مردها فریاد زد: کشتی!

ناموجود