طبل‌زن‌ها

«طبل زن ها» افسانه و حکایت یک سفر است. سفری که با فریاد یک طبل‌زن آغاز می‌شود: «ما زندگی بهتری را شروع می‌کنیم. ما به سرزمین دیگری می‌رویم.» عده‌ای چون درباریان و حاکمان قصد دستگیری او را دارند غافل از اینکه این فریاد به دیگران هم سرایت کرده است. دیگرانی که برای یافتن زندگی بهتر و سرزمین دیگر با هم همراه می‌شوند.

در میان راه ناراضیان از سرزمین‌های دیگر نیز به آنها ملحق می‌شوند و همگی شهر به شهر به دنبال جایی بهترند. نگهبان‌های شهری آنها را جنگجو می‌پندارند و راهشان نمی‌دهند، نگهبان‌های شهری خیال می‌کنند دیوانه‌اند و سویشان نیزه پرتاب می‌کنند. طبل‌زن‌هایی در طول راه از پا در می‌آیند اما آن‌قدر زیادند که سفرشان ادامه پیدا می‌کند. سفری که از دریا، دشت‌، جنگل‌ و دره می‌گذرد. سفری که از دل سرزمین‌های گرم و بی‌آب یا سرد و یخ‌زده عبور می‌کند. اما آیا بالاخره طبل‌زن‌ها سرزمین مورد پسندشان را پیدا می‌کنند؟ جایی که از بودن در آن احساس رضایت و خرسندی داشته باشند و ماندن را بر رفتن ترجیح بدهند؟

شاید این سفر، سفر فکر آدم‌ها باشد.. شاید سفر آدمی در طول تاریخ… شاید سفر امیدواران… شاید سفر ناراضی‌ها… طبل زن ها را بخوانید تا بدانید نظر شما چیست.

راینر زیمنیک نویسنده‌- تصویرگر آلمانی جوانی‌اش را در روستا سپری کرد. تاثیر این حرفه در دقت و ظرافت خطوط نقاشی‌های او نمایان شده است. در زمان جنگ جهانی دوم همراه با خانواده مهاجرت کرد و تحصیلاتش را در مدرسه‌ی هنرهای زیبای مونیخ تکمیل کرد. طبل‌زن‌ها یکی از معروف‌ترین کتاب‌های او برای نوجوانان است.