همهی برگ درختها افتادهاند. آنها زیر پای لئو صدا میدهند. خش... خش... خش...لئو میخواهد همهی آنها را جمع کند ولی برگها خیلی خیلی زیاد هستند!آیا پوپی میتواند به لئو کمک کند؟پس پوپی کجاست؟
پوپی گرسنه است. لئو او را روی صندلی مینشاند و به او غذا میدهد. ولی پوپی نمیخواهد غذا بخورد. و لئو از دست او عصبانی میشود. لئو فکری به ذهنش میرسد...
آقا کوچولو یک مرد کوچک بود. او در یک جعبهی کفش زندگی میکرد. آقا کوچولو از زندگیاش خشنود بود. یک روز هوا بارانی شد. آقا کوچولو گفت: «باران برای باغام خوب است.» و شادمان شد. اما سه روز و سه شب، پشتِ سرِ هم باران بارید و...
-به عمرم اینقدر خسته نشده بودم. حالا دیگر میتوانم چند هفته بخوابم. شاید هم چند ماه!-عمرا به این سرحالی بیدار نبودم. نمیدانم رفیقم آقا خرسه چه کار میکند؟
زمانی که کودک با اهمیت اخلاق خوب آشنا میشود و آن را به کار میگیرد، آن را به بخشی از شیوهی زندگی و عاداتش تبدیل میکند. البته این کار ساده نیست. همیشه چالشها و سختیهایی پیش میآید.
همه ما میدانیم که این روزها، چاقی و اضافه وزن گریبان بیشتر انسانها را گرفته است. این مشکل دلایل زیادی دارد. یکی از دلایل آن است که مردم علاقه زیادی به غذاهای آماده بیرون پیدا کردهاند که حاوی مقادیر زیادی شکر و چربیهای مضر است.
ماری و برادرش منتظر بودند تا ببینند امسال زیر درخت کریسمس چه هدیههایی انتظارشان را میکشد؟ سرانجام زمانش فرارسید. ماری صاحب عروسکی جدید و یک دست چایخوری عروسکی شده بود. او بلافاصله تصمیم گرفت نام عروسکاش را کلارا بگذارد.
همهی ما جملهی «ببخش و فراموش کن» ذا شنیدهایم. اما بهتر است بگوییم: «ببخش اما به یاد بسپار». هدف اصلی این کتاب این است که به شما کمک کند فرزندتان را در ایم مسیر درست هدایت کنید. اما بخشیدن به معنی پذیرفتن بیعدالتی، آسیب یا سوءاستفاده نیست.
کلتوس پسربچهای است که پدر و مادرش میگویند اصلاً نظم ندارد. اما پسرخالهاش بوسیفوس مرتبترین آدم روی کرهی زمین است! بعد از اینکه کلتوس از بینظمیهایش به دردسر میافتد و حتی تکالیفش را گم میکند، پسرخالهاش به کمکش میآید...
در زمین بازی، سمامی به کویین زور میگوید و نمیگذارد بازی کند. برای همین تازگیها دیگر دلش نمیخواهد به زمین بازی برود. کوین داشت با خودش فکر میکرد که کاش سامی دست از سرش بردارد که یک دفعه راهحلی به نظرش رسید...
کودکان امروزی بیش از هر زمان دیگری برای فعالیتهای تفریحی خود به راهنمایی احتیاج دارند. این کتاب با این هدف طراحی شده است که کودک به کمک آن دید تازهای نسبت به بازی و ورزش پیدا کند و در نتیجه بتواند در حالی که اصول و ضوابط را رعایت میکند، از فعالیتهای خود لذت ببرد.
زمانی که ما فرزندمان را با رفتارهایی که خود به آن پایبندیم و با شکیبایی و حضور همیشگی حمایت و تربیت کنیم، به آنها قدرت تشخیص میدهیم تا بتوانند خود، درست را از نادرست بازشناسند.
رُری، یک دایناسور کوچک است. او با بابایش توی یک جزیره زندگی میکند. رُری خیلی پرانرژی و پرجنبوجوش است. گاهی انرژیاش آنقدر زیاد است که انگار هیچ وقت تمام نمیشود.
زمانی که کودکان توسط عشق قوی شده باشند، راحتتر درک میکنند که تفاوتها فقط بخش کوچکی از خودِ واقعیشان است. کودکانی که با عشق سیراب شده باشند، حس امنیت کافی برای برقراری ارتباط با افراد متفاوت دیگر را نیز خواهند داشت.
احترام، واژهای است که این روزها توجه زیادی را به خود جلب میکند. مثل این است که در میان یک کویر خشک و سوزان، واژهی آب را به زبان بیاورید: به سرعت متوجه میشوید که هیچ آبی دور و اطرافتان نیست و همگی آرزو میکنید که کاش بود!
بعضی وقتها مامانمان بهترین مامان دنیا میشود. اما بعضی وقتها فکر میکنیم که خیلی بدجنس شده و میخواهد دنیای ما را زیر و رو کند. اگر راستش را بخواهید، هر دوی اینها درست است.
ایجاد اعتمادبهنفس در کودکان به این معناست که به آنها کمک کنیم خودششان باششند. باید به آنها نشان بدهیم به صرفِ بودنشان، عزیز و دوستداشتنی هستند. باید آنها را یاری کنیم تا نقش و جایگاه خاص خود را در جهان پیدا کنند.
وقتی صحبت از تاثیرپذیری از دوستان به میان میآید، معمولاً تصویر نوجوانانی با لباسهای عجیب و غریب و رفتارهای ناهنجار به ذهن میرسد. اما این تاثیرپذیری مخصوص سنین نوجوانی نیست. این مسئله از میل به مورد تایید بودن و پذیرفته شدن در جامعه سرچشمه میگیرد.