مجموعه آثار محمد بهمن بیگی

2,800,000 ریال

قره‌قاج رودخانه‌ی عزیز و مهمی بود. زمزمه‌ی آب‌هایش مثل لالایی مادرها بود. ریگ‌های رنگارنگ بلورین ساحلش، اسباب‌بازی کودکان ایل بود. بیشه‌های خطاپوش و جنگل‌های رازدارش، پناهگاه امن نوجوانان ایل بود. اگر پیچ‌و‌خم‌های رودخانه‌ی قره‌قاج آنجا که به دشت مکو می‌رسد، آن‌ همه دل‌انگیز نبود، اگر بیشه‌ها و دشت‌های پیرامونش آن همه دراج و آهو نداشت. اگر پر‌و‌بال دراج‌هایش آن همه رنگین و چشم آهوهایش آن همه سیاه نبود، روز و روزگار من غیر از این بود. اگر این اگرها نبود، من آدمی دیگر و در عالمی دیگر بودم.

ناموجود

توضیحات

محمد‌ بهمن‌بیگی نواده‌ی بهمن‌بیگی، فرزند محمودخان از ایل قشقایی فارس در سال ١٢٩۸ش به دنیا آمد. او دانش‌آموخته‌ی حقوق است و نخست در بانک ملی ایران و سپس در مؤسسه‌ی اصل چهار ترومن کار می‌کرد. بهمن بیگی در میان ایل به دنیا آمد و به همین دلیل در تمام آثار او رد پای زندگی ایلی به چشم می‌خورد. عشق و علاقه به آموزش و پرورش کودکان ایل و خاطرات شخصی بهمن‌بیگی در میان کوه‌ها و دشت‌ها، بیش از هر چیز در «مجموعه آثار محمد بهمن بیگی» بارز است. او درباره‌ی تولد خود در یکی از کتاب‌هایش چنین می‌گوید:

«من در یک چادر سیاه به دنیا آمدم. روز تولدم مادیانی را دور از کره شیری نگاه داشتند تا شیهه بکشد. در آن ایام، اجنّه و شیاطین از شیهه اسب وحشت داشتند! هنگامی که به دنیا آمدم و معلوم شد که بحمدالله پسرم و دختر نیستم پدرم تیر تفنگ به هوا انداخت. من زندگانی را در چادر با تیر تفنگ و شیهه اسب آغاز کردم. در چهارسالگی پشت قاش زین نشستم. چیزی نگذشت که تفنگ خفیف به دستم دادند. تا ده سالگی حتی یک شب هم در شهر و خانه شهری به سر نبردم. ایل ما در سال، دو مرتبه از نزدیکی شیراز می گذشت. دست فروشان و دوره گردان شهر، بساط شیرینی و حلوا در راه ایل می گستردند. پول نقد کم بود. من از کسانم پشم و کشک می گرفتم و دلی از عزا درمی آوردم. مزه آن شیرینی های باد و باران خورده و گرد و غبار گرفته را هنوز زیر دندان دارم. از شنیدن اسم شهر قند در دلم آب می شد و زمانی که پدرم و سپس مادرم را به تهران تبعید کردند تنها فرد خانواده که خوشحال و شادمان بود من بودم. نمی دانستم که اسب و زینم را می گیرند و پشت میز و نیمکت مدرسه ام می نشانند. نمی دانستم که تفنگ مشقی قشنگم را می گیرند و قلم به دستم می دهند. پدرم مرد مهمی نبود. اشتباهاً تبعید شد. دار و ندار ما هم اشتباها به دست حضرات دولتی و ملتی به یغما رفت. دوران تبعیدمان بسیار سخت گذشت و بیش از یازده سال طول کشید.»

قلم گیرای محمد بهمن‌بیگی در هر کتاب از «مجموعه آثار محمد بهمن بیگی» وجوه پنهانی از او و مردمان ایل را به ما می‌نمایاند. البته بهمن‌بیگی بعدها مدیر کل آموزش عشایری شد و در حقیقت، بنیان‌گذار آموزش و پرورش عشایری در ایران است. پیشینه‌ی سوادآموزی برخی از طایفه‌های ایلی فارس و پایه‌‌گذاری مدرسه‌های سیار عشایری به سال ١٣٣١ برمی‌گردد که تنها با کوشش و پایمردی برخی کسان به ویژه محمد بهمن‌بیگی امکان تحقق یافت. او در سال ١٣٣۶ دانشسرای عشایری را در شیراز راه‌اندازی کرد. دانشسرا از داوطلبان آزمون ورودی می‌گرفت، آن‌ها را در دوره‌های یکساله برای آموزگاری مدرسه‌های عشایری آموزش می‌داد و دانش‌آموختگان را با در نظر گرفتن جمعیت و نیازهای هر ایل به مدرسه‌های عشایری می‌فرستاد. او را «پدر آموزش عشایری» می‌نامند.

در مجموعه‌ی پیش رو، نشر همارا، ۵ جلد از کتاب‌های محمد بهمن‌بیگی را منتشر کرده است:

توضیحات تکمیلی
وزن 1214 گرم
ابعاد 22 × 14.5 × 5 سانتیمتر
نویسنده
تعداد صفحه

876 صفحه

ناشر | تولیدکننده

جنس کاغذ

نوع جلد

جلد نرم

شابک

9786226128216

گروه سنی
نقد و بررسی‌ها
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *
اولین نفری باشید که در این پست دیدگاه می نویسید.

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مجموعه آثار محمد بهمن بیگی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *