پدر اسلاگ

80,000 ریال

بهار تازه از راه رسیده بود، اسلاگ همراه دوستش دیوید تصمیم داشتند به مغازه قصابی بروند که اسلاگ پدرش را که مدت‌ها پیش مرده بود روی نیمکت کنار پارک با کلاه وعصا می‌بیند. پدرش به قولش عمل کرده بود و در بهار برگشته بود…

ناموجود

توضیحات

بهار تازه از راه رسیده بود، اسلاگ همراه دوستش دیوید تصمیم داشتند به مغازه قصابی بروند که اسلاگ پدرش را که مدت‌ها پیش مرده بود روی نیمکت کنار پارک با کلاه وعصا می‌بیند. پدرش به قولش عمل کرده بود و در بهار برگشته بود.

پدر اسلاگ رفتگری لاغر با صورتی چروکیده و کلاهی چرب‌وچیلی بود که همیشه در حال خواندن سرودهای مذهبی بود. او پیش از مرگ با پیدا شدن لکه‌ای سیاه بر روی شست پایش ابتدا یک‌پا و سپس پای دیگرش را از دست می‌دهد و بر روی صندلی چرخدار می‌نشیند ولی معتقد بود که در بهشت پاهایش دوباره برمی‌گردد. اسلاگ که پدر را عاشقانه دوست دارد و شاهد تدریجی شرایط تلخ پدر است، از مرگ پدر متأثر و دچار اندوه می‌شود. امّا اکنون‌که او برگشته، هر دوپایش را دارد. او برای اسلاگ و دوستش دیوید از بهشت می‌گوید و پس از در آغوش گرفتن اسلاگ، با خواندن آواز همیشگی می‌رود. اثر رابطهٔ عاطفی و زیبای پدر و پسر و اعتقاد داشتن به باور دینی زندگی پس از مرگ را بیان می‌کند.

 

توضیحات تکمیلی
وزن 220 گرم
ابعاد 18 × 14.5 × 0.5 سانتیمتر
نویسنده
تصویرگر
مترجم

ناشر | تولیدکننده

گروه سنی
تعداد صفحه

64 صفحه

شابک

978-600-6753-38-6

نقد و بررسی‌ها
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *
اولین نفری باشید که در این پست دیدگاه می نویسید.

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “پدر اسلاگ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *