مادربزرگ خوبم آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسته مادربزرگ خوبم پهلوی من نشسته موی سرش مثل برف سفید و نقره رنگه لپهای مادربزرگ گل گلی و قشنگه عینک او همیشه سواره روی بینی شیشه عینکش هست بزرگ و ذره بینی وقتی که مادربزرگ قصه برام می خونه خانه کوچک ما مثل بهشت […]