پنجره اتاقم
باز می شه بسته می شه
این کیه پشت پرده
این کیه پشت شیشه؟
من می دونم کسی نیست
فقط آقای باده
هو هو هو گوش کنین !
اینم صدای باده
از کتاب «هرکی یه رنگی داره » نوشته اسدالله شعبانی
خرید کتاب «هرکی یه رنگی داره »
-شب، شب، شب
شب اومد -کدوم شب؟
-اون که موهاش سیاهه
رو دامنش یه ماهه
-کدوم ماه؟
– اون که تو آسمونه
قشنگه،مهربونه
چادر نقره داره
دور و برش پر شده از ستاره
-کدوم، کدوم ستاره؟
-ستاره ای که مثل یک چراغه
مثل گلای یاس توی باغه
می خوام بیاد پایین منو ببینه
مثل گلی رو دامنم بشینه
از گورخره پرسیدم
«توسفیدی و راه راه سیاه داری،
یا اینکه سیاهی و راه راه سفید داری؟ »
گوره خره به جای جواب دادن پرسید:
«تو خوبی فقط عادتهای بد داری،
یا بدی و چند تا عادت خوب داری؟
ساکتی بعضی وقتها شیطونی،
یا شیطونی بعضی وقتها ساکت می شی؟
ذاتاً خوشحالی بعضی روزها ناراحتی،
یا ذاتاً افسردهای بعضی روزها خوشحالی؟
لباس هات تمیزن فقط پیرهنت کثیفه،
یا کثیفن و شلوارت تمیزه؟
و گورخر پرسید و پرسید و پرسید،
و پرسید و پرسید، و بعد رفت.
دیگه هیچ وقت از گورخرها درباره راه راهاشون
چیزی نمیپرسم.
شل سیلور استاین
شیر، شیر، شیرینی
شیر، شیر، شیرینی
رفت توی فِر با سینی یا آتیشا داغ شد
قد کشید و چاق شد
از پشت شیشهی فر
نگام میکرد بِر و بِر
صدا میزد با بوهاش
آهای مواظبم باش!
باید درم بیاری
رو میزتون بذاری
دیر بکنی میسوزم
سیاه میشه بلوزم
شعر از: ناصر کشاورز
تصویرگر: Stephen Cartwright
گفتم کبوترجان بیا
این بالها را باز کن
در آسمان نیلگون
پرواز کن، پرواز کن
تا دست را بر هم زدم
او بالها را باز کرد
در آسمان نیلگون
شاد و سبک پرواز کرد
از جلوهی پرواز او
گویی دل من باز شد
همراه او چشمان من
در گردش و پرواز شد
پرواز شادیبخش او
شادی به جانم باز داد
جان مرا در آسمان
همراه خود پرواز داد
شعر دریا
داریم می ریم به دریا
من و مامان و بابا
دو میخ کوچک
روی یه میزه
تو دست نجّار
ارّه ای تیزه
یه قاب قشنگ
می سازه نجّار
آن را می زنه
به روی دیوار
توی قاب عکس
یه جوجه ی ناز
جیک و جیک و جیک
می خونه آواز
ازکتاب «هرکی یه رنگی داره» نوشته اسدالّله شعبانی
خرید کتاب «هرکی یه رنگی داره»
دیروز توی آینه
عکس خودم را دیدم
چه قدر شبیه من بود
به روی او خندیدم
عکس من از آینه
به من نگاهی انداخت
گمون کنم که او هم
عکس خودش را شناخت
از کتاب «دامن چین چینی» سروده شکوه قاسم نیا
لینک خرید کتاب «دامن چین چینی»
ماهی و دریا
از کتاب «هرکی یه رنگی داره»
سروده اسدالله شعبانی
خورشید خانم که خسته بود
وقتی که شب سحر شد
خروس از آن خبر شد
قوقولی قوقو را سر داد
به بچهها خبر داد:
کی خواب و کی بیداره!
صبح شده وقت کاره!
پروین دولت آبادی
ابر سیاه ابر سفید
رو آسمان پرده کشید
باران دانه دانه
ریخت روی حوض خانه
نشست رو برگ گلها
رو غنچههای زیبا
رو بوتههای گندم
رو خانههای مردم
برگ درخت را تر کرد
از شاخهها گذر کرد
باران دانه دانه
آمد رو بام خانه
شعر باد و پیراهن من
آقای باد که اومد
خونه پر از صدا شد
از روی بند خونه
پیراهنم جدا شد
باد و پیراهن من
بالای بالا رفتند
من توی خونه بودم
اون ها از این جا رفتند
پیراهن منو، باد
با های و هوی و هو برد
شاید که دختری داشت
آن را برای او برد
افسانه شعبان نژاد
دست کوچولو، پا کوچولو
گریه نکن، بابات می آد
تا خونه ی همسایه ها
صدای گریه هات می آد
گُشنه شدی؟ شیرت بدم
تشنه شدی؟ آبت بدم
خوابت می آد؟ لالا بکن
تا من کمی تابت بدم
تق و تق و تق، در می زنن
این باباته، صداش می آد
گریه نکن تا بشنوی
صدای کفش پاش می آد
شکوه قاسم نیا