دلیل دروغگویی کودک چیست و چگونه باید با آن مقابله کرد؟
دروغگویی کودک رفتاری معمول است که از دوران خردسالی ظاهر شده و میتواند تا سالهای نوجوانی ادامه داشته باشد. اگرچه علل دروغگویی با افزایش سن تغییر میکند.
دروغگویی یکی از اولین رفتارهای ضد اجتماعی است که کودکان بروز میدهند. هنگام بررسی دروغگویی کودک بسیار مهم است که سن و مرحله رشد، نوع دروغ و دلایل احتمالی پشت این رفتار را در نظر بگیرید.
دروغ گاهی میتواند همراه با تقلب یا دزدی باشد. هنگامی که این رفتار به طور مکرر و در بازه زمانی طولانی رخ دهد، احتمالاً پای مشکلات جدیتری در میان است.
محققان دانشگاه آریزونا دلیل دروغگویی کودک را در گروههای زیر دستهبندی کردند:
- دروغ خیرخواهانه: دروغی است که کودک برای محافظت از کسی یا کمک به دیگران بگوید.
- دروغ برای بهتر جلوه دادن خود: دروغی است که به منظور جلوگیری از شرمساری، عدم تایید یا سرزنش گفته میشود.
- دروغ خودخواهانه: برای محافظت از خود گفته میشود و غالباً گردن کس دیگری انداخته میشود تا سوء رفتار خود را پنهان کند.
- دروغ ضد اجتماعی: به قصد آزار رساندن به دیگری گفته میشود.
فهرست محتوا
- دروغگویی کودک از چه سنی شروع میشود؟
- سنین ۲ تا ۴ سال
- سنین ۵ تا ۸ سال
- سنین ۹ تا ۱۲ سال
- چه تفاوتی بین دروغگویی کودک با خیالپردازی او وجود دارد؟
- چه عواملی در دروغگویی کودک نقش دارند؟
- آیا باید نگران دروغگویی کودک بود؟
- بیشفعالی (ADHD) و دروغگویی کودکی
- چرا کودکان مبتلا به بیشفعالی برای پنهان کردن مشکلات خود دروغ میگویند؟
- مغز بیشفعالان و دروغگویی
- وقتی کودک مبتلا به ADHD دروغ میگوید، چگونه به او پاسخ دهید
- نقش والدین در دروغگویی کودک چیست؟
- درمان دروغگویی کودک چیست؟
- نقش کتاب و کتابخوانی در درمان دروغگویی کودک چیست؟
- منابع
دروغگویی کودک از چه سنی شروع میشود؟
دروغگویی کودک در سنین ۲ تا ۴ سال
از آنجایی که مهارتهای زبانی کودک نوپا در حال شکل گرفتن است، هنوز تصور روشنی از حقیقت ندارد. در این سنین آنها درک ضعیفی نسبت به تفاوت بین واقعیت، رویا پردازی، آرزو، تخیل و ترس دارند.
احساسات شدید کودک ۲ یا ۳ ساله باعث میشود که بگوید، «او شیرینی منو خورد» در حالی که به وضوح روشن است که برادر نوزادش قادر به انجام چنین کاری نیست.
به یاد داشته باشید که کودکان نوپا در تلاش هستند تا استقلال خود را به نمایش بگذارند و با هر مخالفتی میتوانند وارد جنگ قدرت شوند.
بنابراین سعی کنید با یک پاسخ آرام و دیپلماتیک، تردید ایجاد کنید. مانند:«واقعا؟! پس اینایی که روی چونته نباید خردههای شیرینی باشه.»
گفتن این جمله از نبرد احساسات جلوگیری میکند. کودک نوپا برای اینکه به دلیل دروغ گویی تنبیه شود خیلی کوچک است اما والدین باید با زیرکی کودک را تشویق به راستگویی کنند.
برای نشان دادن مسئله راستگویی مطالعه کتابی مانند «من این کار را نکردم» اثر سو گریوز میتواند مفید باشد.
در سن ۴ سالگی زمانی که کودک بیشتر قادر به حرف زدن است، چاخان میکند و زمانی که از او میپرسید که «آیا تو خواهرت رو نیشگون گرفتی؟» پاسخ منفی میدهد.
از هر فرصتی برای توضیح اینکه دروغ چیست و چرا بد است، استفاده کنید. موضوع را مطرح کنید (بهترین زمان بلافاصله بعد از اینکه کودک دروغ گفت است).
با این جمله شروع کنید، «بیا درباره دروغ گفتن و اینکه چرا کار بدیه صحبت کنیم». ممکن است مکالمه خیلی طولانی نباشد اما به آنها این پیغام را بدهید که صداقت مهم است.
در پاسخ به دروغ، قاطع و جدی باشید و بگویید «به نظر میرسه که حقیقتو نمیگی» یا «آیا کاملاً مطمئنی که این اتفاق افتاده؟».
نشان دهید که از دروغ خوشتان نمیآید. اما بعد از گوش دادن و تصحیح کودک به آرامی از موضوع بگذرید. از سرو کله زدن با کودک و کنکاش بیش از حد برای فهمیدن حقیقت اجتناب کنید مگر اینکه مسئله جدی باشد و توجه بیشتری را طلب کند.
دروغگویی کودک در سنین ۵ تا ۸ سال
در سنین ۵ تا ۸ سالگی کودکان دروغهای بیشتری میگویند تا قسر در بروند. بهویژه دروغهایی که مربوط به مهد کودک، کلاس، تکالیف، معلمان و دوستان میشود.
با اینکه در پنهان کردن حقیقت مهارت بیشتری پیدا کردهاند اما همچنان حفظ دروغ دشوار است.
مقررات و مسؤلیتهای این سن اغلب برای کودکان زیاد است. در نتیجه کودک اغلب برای کم کردن فشارهایی که بیشتر از توانش به او وارد میشود، دروغ میگوید. اما خوشبختانه اکثر این دروغها («امروز هیچ مشقی ندارم که انجام بدم») بهراحتی قابل تشخیص هستند.
با فرزند خود به صراحت صحبت کنید و باهم کتاب بخوانید. هنگامی که کودک از خود صداقت نشان میدهد، او را تشویق کنید.
کتابهایی مانند «دیگه راستشو میگم» از وانیتا بریور را برای کودک خود بخوانید.
از همه مهمتر کودکان در این سن به شدت مشاهدهگر هستند پس سعی کنید الگوی خوبی باشید.
مراقب دروغهای غیرارادی، هرچند کوچک باشید مثلاً «بگید من خونه نیستم»، در حالیکه هستید، باعث میشود پیغام متناقضی را به کودک برسانید. مهم نیست که چقدر در مورد اهمیت صداقت صحبت میکنید، مادامی که کودک شما را دروغگو ببیند، پیغامتان را زیر سوال میبرید.
در شرایط پیچیدهتر مانند وقتی که کودک شما باید بابت هدیهای که دوست ندارد تشکر کند، به او کمک کنید تا جنبههای مثبت هدیه را ببیند. مثلاً برای او توضیح دهید که: «میدونم ژاکت جدیدت را دوست نداری و باعث خارش در گردنت میشه اما مامان بزرگ کلی وقت صرف کرده تا اینو ببافه و این، چیزیه که باعث شده این هدیه خاص باشه تا بتونی صادقانه ازش تشکر کنی».
دروغگویی کودک در سنین ۹ تا ۱۲ سال
بیشتر کودکان در این سنین در تلاش برای ایجاد هویتی سختکوش، قابل اعتماد و وظیفهشناس هستند. اما آنها همچنین در دروغگویی مهارت بیشتری پیدا میکنند و نسبت به عواقب اعمال خود حساستر میشوند و بعد از دروغگویی به شدت احساس گناه میکنند.
با یکدیگر درباره صداقت گفتوگو کنید و اگر دروغهای مصلحتی ریزی بگویید که در جهت ادب یا احترام به احساسات دیگری باشد، اشکالی ندارد.
در شرایط اینچنینی با فرزند خود صادق باشید تا مانع از ارسال پیغامهای ضد و نقیض شوید.
مکالمهای را با این جمله شروع کنید: «میدونی که همیشه گفتن حقیقت به پدر مادرت خیلی مهمه، درسته؟ خب! مواقعی هم وجود داره که برای مودب بودن و آسیب نزدن به احساسات کسی دروغ مصلحتی لازمه. اگه ما خونه کسی بریم و او غذایی پخته باشه که دوست نداری، اصلاً مودبانه نیست که به روشون بیاری و از خوردن غذا امتناع کنی. تو باید غذا رو بخوری و بگی متشکرم. در این صورت تو یک مهمان با ملاحظه هستی که بازم خونشون دعوت میشی!»
در این سنین الگوهای خوب برای کودکان ضروری هستند. بنابراین از اعضای نزدیک خانواده یا همسایههای دلسوز کمک بگیرید تا از طریق تعاملات اجتماعی، راهنمای خوبی برای آنها باشند.
کودکانی که روابط ریشهدارتری با والدین خود دارند، معمولاً راحتتر حقیقت را میگویند. اما این را در نظر داشته باشید که آنها همیشه قرار نیست به شما حقیقت را بگویند.
اندیشیدن درباره اینکه چرا دروغ میگویند، به شما کمک میکند تا پاسخ مناسبی بیابید.
چه تفاوتی بین دروغگویی کودک با خیالپردازی او وجود دارد؟
پسر ۴ ساله شما در حالی که دهانش آغشته به شکلات است وارد اتاق نشیمن میشود. اما شما به او هشدار داده بودید که به جای شکلات، غذای مناسبی بخورد.
وقتی با او روبهرو میشوید، اصرار دارد که از گفتن حقیقت امتناع بورزد. او شروع به سرهم کردن یک داستان خیالی میکند که دوست فضانوردش شکلات را خورده است. در این مرحله شما ممکن است به منظور راهنمایی و بدون توجه به تاثیر کلامتان به او بگویید: «من دارم سعی میکنم که از تو آدم بهتری بسازم ولی تو داری بهم دروغ میگی!»
وقتی که بچهها شروع به داستانسرایی میکنند، سوالی که برای والدین پیش میآید این است که آیا او دروغ میگوید یا با خیالپردازی سعی در جلب توجه ما دارد؟
داستانهای موجود در ذهن کودکان مانند فیلمنامههایی هستند که آنها را به بازی سوق میدهند. کودکان از دو سالگی خیالپردازی را شروع میکنند. در این دوران از خود داستانی را سرهم میکنند و نمیتوانند تفاوتی بین واقعیت و خیال قائل شوند.
سالها اینگونه تصور میشد که تخیل برای کودکان به عنوان راه فراری از واقعیت است. و اعتقاد بر این بود که وقتی به سن خاصی برسند، خیالپردازی را کنار گذاشته و با دنیای واقعی روبهرو میشوند. امروزه متخصصان رشد کودک روز به روز بیشتر به اهمیت خیالپردازی و نقش آن در درک واقعیت پی میبرند.
باعث تاسف است که بعضی مواقع ما در این توهم به سر میبریم که با حذف خیالپردازیهای آنها سعی در پرورش کودکانی راستگو داریم. متاسفانه ما بازی خیالی را با دروغگویی اشتباه میگیریم.
بازی خیالی برای رشد فرایندهای ذهنی کودک لازم است و به او کمک میکند تا واکنشهای عاطفی خود را کنترل کند. ما به عنوان والدین نه تنها باید آنها را تشویق به بازی تخیلی کنیم، بلکه میتوانیم در آن شرکت کرده و با آنها بازی کنیم.
دوستان خیالی کودکان بخشی از پیشرفت سالم دوران کودکی است که به آنها کمک میکند تا از محیط اطراف خود اطلاعات بیشتری کسب کنند و در مغز خود ارتباطاتی را برقرار سازند تا بتوانند تفکر مستقل و خود مختار داشته باشند. بنابراین آنها به تدریج مهارتهای تصمیمگیری را پرورش میدهند.
والدین باید پیشرفت تدریجی خلاقانه و تخیلی فرزندان خود را تشویق کنند نه اینکه آنها را با تنبیه، تهدید کنند.
در مراحلی خاص از دوران کودکی، دروغ گفتن رفتاری عادی است. بسیاری از کودکان برای تنبیه نشدن یا جذاب کردن داستانها دروغ میگویند.
نقش والدین در اینجا این است که به کودک کمک کنند تا واقعیت را از خیال تشخیص دهد و آنها را باهم قاطی نکند.
به عنوان مثال وقتی کودکی نمیخواهد زود بخوابد، دروغ می گوید و برای اینکه از لحاظ عاطفی از مادرش باج بگیرد تظاهر میکند که گرسنه است تا با پرت کردن حواس مادر برای دقایقی بتواند کارتون مورد علاقه خود را ببیند.
وقتی کودک برای جذاب کردن داستانهایش شروع به دروغگویی میکند که معمولاً به صورت عادت در مهمانیها این کار را انجام میدهد، والدین باید به اهمیت صداقت در هر رابطهای تاکید کنند و به کودک عواقب اعتماد از دست رفته را توضیح دهند و اینکه دیگران چگونه میتوانند از آن رنج ببرند.
کودکان در دوران رشد آمادهی یادگیری هستند. درک والدین هنگامی که کودکان از قوه تخیل خود استفاده میکنند، بسیار اهمیت دارد.
-داستانت شگفتانگیز بود. کی اتفاق افتاد؟ توی خونه اتفاق افتاد؟ یا مدرسه یا توی ذهنت بود؟
-داستان تخیلیای که تعریف کردی عالی بود.
صحبت کردن درباره خیالپردازی کودک به تعیین جایگاهش در واقعیت کمک میکند. هنگامی که تخیل کودکان را تایید میکنید، در واقع آن را تحریک کردهاید و با مسؤلیتپذیری به آنها آموزش میدهید که برای صداقت ارزش قائل شوند و مرز باریک بین دروغ و خیالپردازی را تشخیص دهند.
چه عواملی در دروغگویی کودک نقش دارند؟
کودکان نیز مانند بزرگسالان به دلایل مختلفی دروغ میگویند:
- جلوگیری از بازخواست شدن و تنبیه (اون اول منو زد!)
- خوشخیالی (دوچرخهسواری من خیلی خوبه.)
- جذاب کردن یک داستان (و بعد ما یک کوسه غول پیکر دیدیم!)
- بهتر کردن وجههی خود (اون خیلی ناراحت بود و من همه اسباببازیهامو بهش دادم.)
- جلب توجه ( فکر کنم بازوم شکسته.)
- برای به دست آوردن چیزی (به مادربزرگ میگوید، «بابا همیشه به من اجازه میده شیرینی بخورم.»)
- مستأصل شدن از درخواستها (اتاقمو تمیز کردم.)
آیا باید نگران دروغگویی کودک بود؟
دروغگویی در کودکان نشانه رشد طبیعی است و حاکی از آن است که دیگر مهارتهای شناختی او نیز در حال رشد میباشد.
اگر دروغ گفتن به صورت مداوم باشد و عملکرد روزانه کودک را مختل کند، بهتر است که با یک متخصص بهداشت روان یا دکتر خود مشورت کنید. در غیر این صورت، به یاد داشته باشید که دروغ روشی است که کودکان برای پیدا کردن مسیرشان در زندگی اجتماعی یاد میگیرند.
دروغگویی در بین کودکان رواج دارد اما به ندرت باعث نگرانی میشود.
مهم است که به یاد داشته باشید که بسیاری از بزرگسالان نیز دروغ میگویند. مانند دروغهای مصلحتی که در بعضی مواقع برای محافظت از احساسات کسی یا در هنگام بیماری میگویند.
یک مطالعه نشان داده است که ۴۰ درصد از بزرگسالان آمریکایی در ۲۴ ساعت از شبانه روز حداقل یکبار دروغ میگویند.
در بعضی موارد اگر دروغگویی کودک شدید با مجموعهای از رفتارهای ناهنجار همراه باشد، جای نگرانی دارد. به عنوان مثال فریبکاری در دروغ اغلب در اختلال نافرمانی مقابلهای (ODD) وجود دارد.
جوانان مبتلا به اختلالات رفتاری یا ODD به علت پرخاشگری مداوم در خانه و مدرسه دست به اغتشاش میزنند و به دیگران یا اموالشان آسیب وارد میکنند.
در تشخیص این اختلال، دروغگویی همراه با گروه دیگری از علائم همراه است مانند نافرمانی کردن از پلیس، نقض مداوم قوانین و عدم پذیرش مسؤلیت اعمال خود.
گاهی اوقات کودکان برای مخفی نگه داشتن یک راز یا محافظت از کسی دروغ میگویند. به عنوان مثال کودکی که توسط یک بزرگسال مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته است اغلب برای محافظت از او دروغ میگوید.
بعضی مواقع نیز از ترس اینکه تنبیه شود حقیقت را نمیگوید. اگر حس میکنید که فرزندتان درباره مسئلهای جدی دروغ میگوید، به او اطمینان خاطر دهید که اگر حقیقت را بگوید در امان خواهد بود و او را متقاعد کنید که همه چیز را روبهراه خواهید کرد.
یکی دیگر از دلایل نگرانی والدین این است که دروغ گفتن به عنوان پوششی برای دیگر مشکلات سلامت روان مانند ترس یا شرم بکار برده شود .
به عنوان مثال کودک یا نوجوانی که از اضطراب شدید رنج میبرد، ممکن است به طور مداوم دروغ بگوید تا از رویارویی با موقعیتهایی که باعث ترس در او میشود (مدرسه، مهمانی، میکروب) جلوگیری کند.
همچنین ممکن است به دلیل اینکه به آنها انگ بیماری روانی چسبانده نشود، دروغ بگویند. در این موارد مشاوره با پزشک یا متخصص سلامت روان (مانند روانشناس یا روانپزشک) به روشن شدن اینکه دروغگویی نشاندهندهی مشکلی در سلامت روان است یا نه، کمک میکند.
در مجموع اگر دروغگویی کودک به عادت تبدیل شد و احساس کردید که نمیتوانید رابطه قابل اعتمادی با او ایجاد کنید، بهتر است از خانواده درمانی بهره جویید.
اگر دروغگویی با رفتارهای مشکلآفرین دیگری مانند دزدی کردن، آسیب رساندن به اموال ، آزار و اذیت حیوانات یا بچههای دیگر همراه باشد، قطعاً وقت آن رسیده تا از یک متخصص حرفهای کمک بخواهید.
بیشفعالی (ADHD) و دروغگویی کودک
اگر فرزند شما مبتلا به بیشفعالی است، ممکن است غالباً از او بپرسید که «چرا دوباره دروغ میگویی؟!»
اینگونه نیست که همه کودکان مبتلا به ADHD دائماً دروغ بگویند، بلکه بعضی از آنها بسیار صادق هستند. اما آن دسته که دروغ میگویند این امر به سرعت تبدیل به عادت میشود.
وقتی بچههای مبتلا به بیشفعالی بهطور مداوم دروغ میگویند، دروغگویی آنها درباره چیزهای بزرگی مانند سرقت یا تقلب نیست. (اگرچه ممکن است بعضی اوقات این کار را درست مثل بچههای دیگر انجام دهند) بلکه، ممکن است درباره مسائل روزمره مانند کارهای خانه یا وظایفشان دروغ بگویند.
این نوع دروغگویی معمولاً به نافرمانی کردن مربوط نمیشود بلکه به احتمال زیاد فرزند شما در کنار آمدن با چالشهای مربوط به بیشفعالی دچار مشکل شده است.
چرا کودکان مبتلا به بیشفعالی برای پنهان کردن مشکلات خود دروغ میگویند؟
کودک مبتلا به بیشفعالی برای فرار از انجام دادن کاری دروغ نمیگوید بلکه هدفش پنهان کردن رنج و زحمتی است که آن وظیفه به او وارد میکند. حتی ممکن است متوجه کاری که میکند، نشود.
این سناریو را تصور کنید: شما از کودک خود میخواهید که اتاقش را تمیز کند. بعد از یک ساعت او را صدا میکنید و میپرسید که آیا اتاق تمیز است؟ کودک شما جواب مثبت میدهد. اما وقتی به اتاق سر میزنید، متوجه میشوید که اتاق هنوز به هم ریخته است و کودک شما روی زمین با اسباببازیهایش مشغول بازی است.
این اولینباری نیست که کودک شما در مورد انجام کارهای روزمره دروغ میگوید بنابراین از اینکه دوباره این اتفاق افتاده، عصبانی و کلافه میشوید. چرا فرزند شما در مورد چیزی که واضح است حقیقت ندارد دروغ میگوید و خود را به دردسر میاندازد؟ مخصوصاً برای کار سادهای مثل تمیزکاری!
اما مسئله اینجاست که وظیفه تمیزکاری برای بسیاری از کودکان مبتلا به بیشفعالی ساده نیست. مشکلات آنها در برنامهریزی و شروع کار باعث میشود که انجام وظیفهای که از آنها خواسته شده، دشوار شود. و به جای اینکه با آن مشکلات روبهرو شوند یا درخواست کمک کنند، ترجیح میدهند که هیچ کاری انجام ندهند. دروغ گفتن راهی است که این فشارها را کم میکند و برای آنها ارزش به دردسر افتادن را دارد مخصوصاً اگر به دروغگویی عادت کرده باشند.
مغز بیشفعالان و دروغگویی
دلیل اصلی اینکه کودکان بیشفعال دروغ میگویند، مغز آنهاست. این کودکان با مجموعهای از مهارتهای ذهنی به نام عملکردهای اجرایی دست و پنجه نرم میکنند که میتواند باعث ایجاد مشکلات زیر شود:
- اتصال زمان حال به آینده
- فکر کردن یا به خاطر سپردن پیامدها
- سازماندهی و مدیریت زمان
- درک اینکه چگونه در ابتدا به دروغ متوسل شدند
- درک اینکه دروغ باعث دردسر آنها شده (نه در مورد آنچه که دروغ گفتهاند)
- آگاهی از اینکه چگونه مشکل اصلی در پشت دروغ را حل کنند
همچنین بعضی از کودکان مبتلا به ADHD میتوانند بهطور غیرواقعبینانهای خوشبین باشند. آنها ممکن است فکر کنند که همه چیز به خودی خود بر وفق مرادشان خواهد شد.
وقتی کودک مبتلا به ADHD دروغ میگوید چگونه به او پاسخ دهید
- مواقعی که کودک دچار کشمکش میشود به او کمک کنید. اگر کودک با ترتیب کارها مانند چیدن میز مشکل دارد، لیستی از مراحل آن فراهم کنید. دقت کنید چه زمانی دروغ میگوید تا بتوانید مشکل را پیدا کنید.
- دروغ او را به خود نگیرید. به یاد داشته باشید که قصد او بیاحترامی یا نافرمانی نیست. بیشتر از خود دروغ، بر این تمرکز کنید که چرا کودک دروغ میگوید.
- از ایجاد موقعیتهایی که شرایط دروغگویی را فراهم میکند خودداری کنید. اگر به او امر کردید که تا پایان تکالیفش نباید تلویزیون تماشا کند، از او سوال نپرسید که آیا تکالیفش را انجام داده است یا نه؟ خودتان چک کنید و اگر انجام نداده بود به او بگویید که تلویزیون را خاموش کند و تکالیفش را به پایان برساند.
- شرم دروغ را از بین ببرید. دروغ را توجیه نکنید اما نشان دهید که میفهمید فرزند شما چگونه به آن نقطه رسیده است. میتوانید بگویید: «به نظر میاد که داشتی با خودت کلنجار میرفتی. بیا ببینیم چی باعث شد که به اینجا برسی.»
- با کودک خود دوست باشید. به او کمک کنید تا اشتباهش را تشخیص دهد و برایش توضیح دهید که بعد از دروغ او چه اتفاقی میافتاد. به او بفهمانید که در آینده باید بهطور متفاوتی از پس مشکلاتش بر بیاید.
به کودک کمک کنید چرخه دروغ گفتن را قطع کند. این تجربه منفی مداوم به عزت نفس او آسیب میرساند. حتی ممکن است انگیزه خود را از تلاش کردن از دست بدهد.
شما میتوانید با تمرکز بر نقاط قوت و انواع تشویقهای کمککننده در زمانی که کار مثبتی انجام میدهد، مانع این امر شوید.
نقش والدین در دروغگویی کودک چیست؟
نکاتی درباره یادگیری صداقت اینجا ذکر شده است:
- اول از همه با فرزندان خود درباره اینکه چقدر صداقت در خانواده شما ارزش دارد صحبت کنید. و به آنها بگویید که چقدر برای شما مهم است که هرقدر هم که گفتن حقیقت دشوار باشد نباید دروغ بگویند و همیشه میتوانند روی یکدیگر حساب کنید. اگر بین والدین و فرزندان صداقت نباشد، اعتماد و صمیمیت عاطفی نیز وجود نخواهد داشت.
- صداقت را نه تنها در کلمات بلکه در سبک زندگیتان سرمشق قرار دهید. شما نمیتوانید انتظار داشته باشید فرزندتان به شما حقیقت را بگوید در حالی که خود با او صادق نیستید. حتی اگر سوال سختی از شما پرسید، مختصر و متناسب با سن او پاسخ دهید. شما باید در به اشتراک گذاشتن جزئیات بیپرده و صمیمی که درک آن برای کودک سخت بوده و موضوعاتی که باعث ترساندن آنها میشود، حد و مرز مشخصی ترسیم کنید.
- به آنها نشان دهید که تاکید شما بر صداقت آنهاست نه تنبیه برای رفتار نادرستش. کودک باید بداند دروغگویی عواقبی دارد. اما اگر شما به شجاعت او در گفتن حقیقت توجهی نکنید و سریع به موضوع تنبیه بپردازید، قطعاً دفعه بعد او سریع اقرار نخواهد کرد. اگر بعد از افشاء حقیقت لازم بود که تنبیهی در نظر گرفته شود، این کار را با احترام انجام دهید. ملایم رفتار کنید و به آنها بگویید که چقدر قدردان صداقت آنها هستید.
استانداردهای خود را پایین نیاورید اما این نکته را نیز در نظر داشته باشید که کودکان نمیتوانند بیعیب و نقص باشند و صد در صد عالی و بینقص بودن یکی از اهداف ما نیست.
درمان دروغگویی کودک چیست؟
اگر متوجه شدید که کودکتان دروغ میگوید، بلافاصله به او بفهمانید که از نیتش خبر دارید. وقتی موضوع را با کودک خود در میان میگذارید، بسیار حائز اهمیت است که به موارد زیر تاکید کنید:
- تفاوت بین خیال و واقعیت
- این واقعیت که دروغ گفتن کاری ناصحیح است
- انتخابهای دیگر به جای دروغ
- اهمیت صداقت
- انتظار شما از اینکه حقیقت به شما گفته شود
دروغگویی بیش از حد، نیاز به درمان از طریق مشاور، روانشناس یا روانپزشک دارد که بتواند علت اصلی دروغگویی کودک را شناسایی کند و در جهت خاتمه این رفتار گام بردارد.
نقش کتاب و کتابخوانی در درمان دروغگویی کودک چیست؟
صادق بودن میتواند سخت باشد زیرا غالباً با غرایز طبیعی «حفظ جان» کودک مغایرت دارد. گفتن حقیقت خیلی خوب است اما از طرف دیگر میتواند خیلی نامهربانانه باشد.
نمیتوان به سادگی به کودکان گفت که دروغ نگویند. آنها نیاز به دستورالعملی دارند که درک کنند چه زمانی صداقت مفید و چه زمان مضر است.
استفاده از کتابهای مصور درباره صداقت و دروغگویی باعث ایجاد چالش میان کودکان میشود. کودکان شخصیتهایی را میبینند که:
- اصول اخلاقی دارند
- راستگو و قابل اعتماد هستند
- به وجدان خود گوش میدهند
- تاثیر عدم صداقت بر دیگران را درک میکنند
- از خود وفاداری و انصاف نشان میدهند
- پای عقاید خود میایستند
- روابط سالم دارند
- ذهنیت شادتری دارند
علاوه بر این ویژگیهای مثبت، درباره شخصیتهایی که دروغ میگویند، خیانت میکنند و به عواقب کارشان فکر نمیکنند نیز خواهند خواند که آنها هم در نهایت متوجه اشتباهشان میشوند.
ترجمه و گردآوری: آذین بذرافشان