دسته بندی ها
مقالات

اهمیت آموزش احساسات به کودکان

کودکان نیز مانند بزرگسالان با احساسات زیادی سروکار دارند. آنها ناامید، هیجان‌زده، عصبی، غمگین، حسود، ترسو، نگران، عصبانی و خجالت‌زده می‌شوند. هرچند خردسالان معمولاً قادر نیستند تا درباره احساس خود صحبت کنند اما در عوض آن را به شیوه‌های دیگر منعکس می‌کنند.

کودکان می‌توانند احساسات خود را از طریق حالت چهره، بدن، رفتار و بازی بیان کنند. بعضی اوقات ممکن است احساسات خود را به شیوه‌ای نامناسب یا مشکل‌آفرین بروز دهند.

نوزاد از لحظه‌ای که متولد می‌شود، شروع به یادگیری مهارت‌های عاطفی می‌کند. آنها نیاز دارند تا احساسات خود را شناسایی، بیان و مدیریت کنند و یاد می‌گیرند که چگونه این کار را از طریق تعاملات اجتماعی و روابط با افراد مهم زندگی خود مانند والدین، پدربزرگ و مادربزرگ انجام دهند.

شما به عنوان پدر یا مادر در کمک به درک احساسات و رفتارهای کودک خود نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنید و باید به او نشان دهید که چگونه احساساتش را به شیوه‌ای مثبت و سازنده مدیریت کند.

کودکانی که روش‌هایی سالم برای بیان و کنار آمدن با احساسات خود می‌آموزند، به احتمال زیاد در آینده:

  • حامی و همدل دیگران هستند.
  • عملکرد بهتری در مدرسه و حرفه‌شان دارند.
  • روابط مثبت و پایدار بیشتری خواهند داشت.
  • از سلامت روان خوبی برخوردارند.
  • مشکلات رفتاری کمتری از خود نشان می‌دهند.
  • انعطاف‌پذیر هستند.
  • احساس شایستگی، توانایی و اعتمادبه‌نفس بیشتری می‌کنند.
  • نسبت به خود احساس مثبتی دارند.

 

کنترل احساسات در کودکان کودکی که بتواند با احساساتش کنار بیاید احساس اعتماد به نفس بیشتری می‌کند

 

بیان احساسات کودکان با دلسوزی علت ناراحتی کودک را جویا شوید

 

چرا باید آموزش احساسات به کودکان را جدی بگیریم؟

  • ابراز احساسات، باعث کاهش اضطراب می‌شود

احساسات ‌منفی، قسمتی از تجارب زندگی انسان است اما برای کودک خردسال، ممکن است ترسناک و طاقت‌فرسا باشد. ایجاد فضای لازم برای ابراز احساسات منفی این امکان را فراهم می‌کند تا آن را به شیوه‌ای سالم بپذیرد. هنگامی که کودک علیه احساسات خود مبارزه نمی‌کند، استرس و اضطراب از بین می‌رود.

  • شناخت احساسات باعث تقویت هوش هیجانی می‌گردد

بسیاری از والدین انتظار دارند که فرزندشان خود‌به‌خود بداند که چگونه احساساتش را به شیوه‌ای صحیح ابراز کند. درحالی‌که اولین قدم برای کنارآمدن با احساسات، شناخت آنهاست. هنگامی که کودک با واژگان گسترده‌ای از زبان احساسات آشنا می‌گردد، بهتر قادر خواهد بود تا تجارب خود را به‌طور دقیق تعریف کند.

  • شناخت احساسات باعث خودآگاهی می‌شود

هنگامی که کودک در شناسایی احساسات خود مهارت پیدا کرد، نسبت به آنچه که در اطرافش باعث آرامش او می‌شود به خودآگاهی می‌رسد. به فرزند خود کمک کنید تا هر آنچه را که باعث کاهش استرس او می‌شود، مشاهده و شناسایی کند.

  • کنار آمدن با احساسات باعث قدرت کودکان می‌شود

اگر احساسات کودک سرکوب شود، در ضمیر ناخودآگاهش باقی می‌ماند و به توانایی‌های درونی و انرژی ذهنی کودک اختلال وارد می‌کند و کودک در زندگی روزمره دچار مشکل می‌شود.

  • یادگیری و احساسات با یکدیگر رابطه مستقیم دارند

بسیار آسان است که احساسات کودک را از طریق گفتن عباراتی مانند «گریه نکن، بستنی شکلاتی که این‌قدر چیز مهمی نیست» سرکوب کنیم. مغزِ در حالِ رشد فرزند شما غرق در هورمون‌های استرس‌زا است و در این بین تلاش خیر‌خواهانه شما در راستای آموزش دادنِ علتِ مسائل بی‌فایده است. مغز کودک شما (و حتی خود شما) هنگامی که در معرض احساسات شدید قرار دارد قادر به یادگیری نیست.

  • ابراز موفقیت‌آمیز احساسات، سنگ بنای سلامت روان است

ابراز احساسات به صورت روتین باعث می‌شود کمتر درگیر الگوهای سازگاری منفی ‌شویم که خود منجر به اضطراب، افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان می‌گردد.

  • ابراز احساسات برای سلامت جسم حیاتی است

در کودکان نیز همانند بزرگسالان، احساسات حل‌نشده از طریق علائم جسمی مانند سر درد، معده ‌درد، زخم معده یا فشار خون بالا بروز می‌کند.

  • پرورش صحیح سلامت عاطفی، مسیری برای تندرستی در طولانی‌مدت است

اگر بخواهیم صادق باشیم، بسیاری از والدین هنوز در تلاش‌اند بفهمند که چگونه باید احساسات خود را کنترل کنند، زیرا از کودکی ضعف هوش هیجانی دارند. آموزش صحیح و زودهنگام باعث می‌شود کودک در آینده از سلامت احساسی برخوردار باشد.

چگونه به کودک کمک کنیم تا احساساتش را بیان کند؟

در دوران کودکی به بسیاری از ما یاد داده‌اند که احساسات خود را سرکوب کنیم.

«ساکت باش و اشکاتو پاک کن، چیزی نشده که!»

نادیده گرفتن کودک هنگام ابراز وجود، این پیغام را به او می‌رساند که احساساتش ارزشی ندارند. کودک این پیغام را به این صورت تفسیر می‌کند که خودش بی‌ارزش است و این آغازی برای شکل‌گیری مجموعه‌ای از مشکلات جدید است.

موارد زیادی وجود دارد که ما به عنوان والدین می‌توانیم فرزندمان را تشویق به ابراز احساسات و خود‌بیان‌گری کنیم. توجه داشته باشید که بیان بیش از حد احساسات باعث می‌شود که کودک شما فکر کند تمام دنیا حول او و مشکلاتش می‌چرخد. پس تعادل را حفظ کنید.

  • به رفتار آنها توجه کنید

هنگامی که فرزندان شما کوچک و آسیب‌پذیر هستند، زمانی که شما را فرا می‌خوانند حتما به آن پاسخ دهید. بسیاری از افراد نسل‌های قدیم معتقدند که با این شیوه، شما کودک را لوس می‌کنید درحالی‌که در واقع چنین چیزی نیست. اگر یاد بگیرید به نشانه‌هایی که کودک می‌فرستد پاسخ دهید، از همان سنین پایین پی می‌برد که شما به او گوش می‌دهید. نوزادانی که طبق یک برنامه زمانی سفت و سخت نگهداری می‌شوند و به گریه‌هایشان اهمیتی داده نمی‌شود، ممکن است واکنش بدتری نشان دهند.

  • با نیازهای کودک نوپای خود هماهنگ باشید

کودکان نوپا اغلب درست فهمیده نمی‌شوند و ممکن است به موجب آن بدخلق و بهانه‌گیر شوند. سعی کنید هنگام در این مواقع آرامش خود را حفظ کنید و با خنده و شوخی از آن بگذرید. این مرحله کاملاً طبیعی است و خوب است بدانید که به دلیل احساس امنیت است که کودک شما احساساتش را ابراز می‌کند. اگر متوجه نمی‌شوید که کودک چه می‌گوید، کافی است به چشمانش نگاه کنید. بیشتر از آنچه تصورش را بکنید، می‌توانید از چشم‌هایش بفهمید که در ذهنش چه می‌گذرد.

  • درباره احساسات خود صحبت کنید

الگوی خوبی باشید و به کودک درباره احساسات خود بگویید. از کلماتی استفاده کنید که آنها بفهمند و منظور خود را هنگام معرفی کلمه «احساس» به آنها بگویید. مثلاً می‌توانید بگویید «من خیلی احساس ناراحتی می‌کنم که بابا برای چند روز ازمون دور شده، دلم براش تنگ شده.» یا «من احساس عصبانیت می‌کنم که هیچ‌کس تو کارای خونه به من کمک نمی‌کنه و من از تنهایی انجام دادن کارا خسته شدم.» با این شیوه آنها متوجه می‌شوند که چه احساسی دارید و به چه دلیل این احساس را می‌کنید و این فرصتی عالی برای یادگیری آنهاست.

  • به آنها کمک کنید تا احساسات خود را نام‌گذاری کنند

وقتی کودکتان ناامید یا عصبانی می‌شود، زمان مناسبی است که مداخله کرده و احساساتش را نام‌گذاری کنید. حتی می‌توانید با استفاده از کارت‌هایی که انواع احساسات روی آن نوشته شده، یک بازی راه بیاندازید که روشی سرگرم‌کننده برای آموزش بیان احساسات به کودکان است. سپس آنها قادر خواهند بود تا احساسات خود و دیگران را تشخیص دهند که به موجب آن باعث تقویت مهارت‌های همدلی می‌گردد.

اهمیت آموزش احساسات به کودکان به رفتار کودک توجه کنید

 

  • از سرکوب احساسات کودک خودداری کنید

این نکته بسیار مهم است. بدترین کاری که می‌توانیم انجام دهیم ارسال این پیام است که به احساسات آنها اهمیت نمی‌دهیم. بنابراین از گفتن جملاتی مانند «این‌قدر غر نزن، تو همیشه از همه چی شاکی هستی» یا «تو حق نداری جلوی من از کوره در بری» اجتناب کنید. این امر تنها منجر به این می‌شود که کودک باور کند شایسته توجه نیست و در آینده با انبوهی از مشکلات و کمبود عزت‌نفس دست ‌و پنجه نرم کند.

  • زیاده‌روی نکنید

ما کودکانی متعادل و معقول می‌خواهیم. هدف ما این نیست که کودکان‌مان را تشویق کنیم تا فقط احساسات خود را بدون توجه به نیازهای دیگران بیان کنند. سعی کنید به طور سازنده به مسائل آنها بپردازید. به آنها فرصت دهید تا دیدگاه خود را توضیح دهند و اجازه دهید تا در مدت زمان معینی (اگر نیاز داشته باشند) گریه کنند. سپس موضوع را ببندید. نیازی به طولانی‌کردن بیش از حد موضوع نیست و بیشتر از چند دقیقه به آن نپردازید (مگر این‌که ترومایی اتفاق افتاده باشد).

  • صمیمی و خودمانی باشید

لازم است کودک خردسال شما بداند که در کنارش هستید. با استفاده از کلمات و زبان بدن به آنها نشان دهید که همیشه در اختیارشان هستید. رو‌به‌رویشان بایستید و خودتان را هم‌سطح او کنید. دست به سینه و به حالت تدافعی ننشینید. نسبت به هر آنچه که می‌گویند پذیرا باشید. وقتی از شما چیزی می‌پرسند، زیر ‌لب غرغر نکنید و به هر مکالمه‌ای از سمت آنها پاسخ دهید.

  • سعی کنید دلسوزانه به آنها گوش دهید

گوش دادن همدلانه به این معناست که شما او را درک کرده و به حرف‌هایش گوش می‌دهید. «می‌بینم که غمگین به نظر میای، می‌تونی به من بگی چرا؟» یا «جک تو رو هل داد، چه احساسی در این مورد داری؟» این‌گونه آنها متوجه می‌شوند که شما نسبت به مشکلات و نیازهایشان حساس هستید. این شیوه بسیار موفقیت‌آمیز‌تر از این است که بر سر او فریاد زده و بگویید «بعدا در موردش صحبت می‌کنیم».

  • نحوه درخواست کمک را به کودک خود یاد دهید

همه ما باید بدانیم که چگونه در زندگی از دیگران درخواست کمک کنیم. با کمک به بزرگسالی دیگر به کودکان خود نشان دهید که چگونه می‌توانند به راحتی درخواست کمک کنند. کودکان بیشتر از اعمال شما یاد می‌گیرند نه از نصحیت‌های شما.

  • هنگامی که به درستی از عهده احساس خود بر‌آمدند تشویق‌شان کنید

وقتی کودک را در موقعیتی یافتید که احساس خود را به شیوه‌ای مناسب بیان کرده است، او را تشویق کنید. کودکی که مورد تشویق قرار می‌گیرد احتمالا باز هم آن کار را تکرار خواهد کرد.

  • به کودک مهارت‌های کنترل خشم را یاد دهید

احساس عصبانیت مشکلی ندارد اما نباید آن را بر سر دیگران خالی کرد. به کودکان، به‌ویژه نوجوانان کمک کنید تا خشم خود را از طریق ورزش، دویدن، هنرهای رزمی، شنا و غیره تخلیه کنند.

 

اهمیت آموزش احساسات به کودکان آموزش احساسات به کودک کمک می‌کند تا از نظر ذهنی قوی شود.

شش عبارت برای کمک به رشد عاطفی فرزندتان

  • «احساسی که الان داری کاملاً طبیعیه»

کودکان و نوجوانان اغلب نگران این هستند که «غیرعادی» باشند و این احساس ناشی از آن است که می‌خواهند بین دیگران مورد قبول باشند. در ابتدا کودکان سعی دارند خود را با خانواده سازگار کنند و هرچه بزرگ‌تر می‌شوند نیاز به مطابقت با همسالان در آنها بیشتر می‌شود.

با گفتن این‌که «احساسی که الان داری کاملاً طبیعیه» احساسات آنها را عادی می‌کنیم. در واقع با این جمله این پیام را به آنها می‌رسانیم که هیچ چیز عجیبی در رابطه با آنها وجود ندارد.

  • «احساسی که الان داری همیشه موندگار نیست»

احساسات دائمی نیستند و کودکان لازم است بدانند که هر احساس آغاز و پایانی دارد. از همه مهم‌تر این‌که کودکان باید یاد بگیرند که احساسات گذرا هستند و قطعاً از شدت آن کاسته می‌شود.

با درک این موضوع کودکان می‌توانند بهتر با احساسات خود کنار بیایند. این امر به‌ویژه درباره احساسات منفی بسیار اهمیت دارد، زیرا اگر احساس کنند که قادر نیستند با احساسات خود کنار بیایند ممکن است رفتارهای زیان‌آور از آنها سر بزند.

  • «اجازه نده احساساتت تو رو کنترل کنه»

اگرچه قادر نیستیم کاملاً احساسات خود را کنترل کنیم، اما تا حد زیادی می‌توانیم روی نحوه بیان آنها تاثیر داشته باشیم. این امر تنظیم عاطفی نام دارد.

موقعیت‌هایی که با آنها روبه‌رو هستیم به خودی خود احساسات خاصی را به‌وجود نمی‌آورند. برعکس این احساسات به ارزیابی ما از شرایط بستگی دارد. به عنوان مثال نوجوانی که متقاضی کاری تابستانه است می‌تواند به مصاحبه کاری به عنوان تجربه شکست/پیروزی یا فرصتی برای یادگیری بنگرد.

  • «برای احساست اسم بگذار»

کودکان همیشه قادر نیستند احساساتی را که تجربه می‌کنند نام ببرند. ما باید به کودکان کمک کنیم تا بر احساسات خود اسم بگذارند زیرا با این کار احساس بهتری خواهند داشت. مطالعات تحلیلی درباره فعالیت مغزی بزرگسالان نشان می‌دهد که با نام‌گذاری احساساتی مانند خشم و غم، آمیگدال (بخشی از مغز که با احساسات سر و کار دارد) از فعالیت کمتری برخوردار می‌شود. این به نوبه خود از شدت واکنش‌های عاطفی ما می‌کاهد و احساس بهتری در ما ایجاد می‌کند.

  • «چرا اینجوری رفتار می‌کنی؟ درباره این‌که چه احساسی داری فکر کن»

رفتارهای ما از احساسات‌مان ناشی می‌شوند، کودکان باید ارتباط بین این دو را درک کنند. با درک این موضوع، آنها بهتر می‌توانند رفتارهای خود و اطرافیان را پیش‌بینی و تعدیل کنند. به عنوان مثال اگر کودکی بداند که وقتی از برادرش عصبانی است معمولاً او را می‌زند، دفعه بعد که این اتفاق افتاد، او بهتر می‌تواند خودش را کنترل کند و از کوره در نرود.

  • «مهم نیست چه احساسی داری، من کنارتم»

این جمله شاید مهم‌ترین چیزی باشد که می‌توانیم به کودکان‌مان بگوییم تا به کمک آن، توانایی عاطفی خود را رشد دهند. کودکان احساسات مختلفی را تجربه می‌کنند و برخی از آنها با احساس گناه یا شرم همراه است.

به عنوان مثال هنگامی که پسر نوجوان‌تان در یک بازی به پسر همسایه آسیب رساند، احتمالا احساس شرمندگی یا گناه می‌کند. با گفتن این جمله که «مهم نیست چه احساسی داری، ما همیشه کنارتیم» او احساس امنیت کافی خواهد داشت تا درباره احساساتش با شما صحبت کند.

احساسات کودک را از طریق بازی شناسایی کنیم

کودکان علاوه بر کلمات، خود را از طریق بازی نیز بیان می‌کنند. با گذراندن وقت با آنها و تماشای بازی کردن آنها می‌توانید چیزهای زیادی درباره احساس آنها بفهمید.

کودکان مضطرب و ناراحت اغلب با اسباب‌بازی‌های خود بازی‌های جنگی می‌کنند. هنگام مشاهده این موارد بگویید «چقدر ‌درگیری پیش اومده» یا «خیلی ترسناک به نظر می‌رسه». این جملات می‌تواند به آنها کمک کند تا درباره آنچه که آنها را آزار می‌دهد، صحبت کنند.

حتی اگر مکالمه‌ای را شروع نکنید، باعث می‌شوید کودک احساس راحتی بیشتری با شما داشته باشد و این آغاز راهی‌ست که درباره مشکلات خود درد و دل کند.

اگر می‌توانید آنها را به صحبت وادار کنید، به آرامی بپرسید چه مشکلی وجود دارد. اما اگر کودک نمی‌خواهد صحبت کند، موضوع را رها کرده و به زمان دیگری موکول کنید.

چگونه سر صحبت را با کودک درباره احساساتش باز کنیم؟

اگر کودکی بیش از حد سراسیمه است

چنانچه نگران هستید که کودک در خانه مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشد، سوالاتی از این دست می‌تواند کمک‌کننده باشد «آیا مامان خیلی باهات سروکله می‌زنه؟ اگه دوست داری می‌تونی به من بگی».

ممکن است کودکی نفهمد که مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. آنها ممکن است به سادگی دلیل آن را عصبانی یا آزرده‌خاطر شدن والدین از خود بدانند.

کودکانی که مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند اغلب در این باره صحبت نمی‌کنند زیرا فکر می‌کنند که خودشان مقصر هستند یا توسط متجاوز متقاعد شده‌اند که این امری طبیعی یا «راز خاصی» است.

کودکان غالباً از شما سوال می‌کنند که آیا تصمیم دارید آنچه را به شما گفته‌اند به کس دیگری بگویید؟ هرگز قول ندهید که چیزی نمی‌گویید اما به آنها توضیح دهید فقط با افرادی که به آنها کمک خواهند کرد در میان می‌گذارید.

اگر کودکی پرخاشگر یا بدرفتار است

اگر کودکی دعوا می‌کند یا پرخاشگر است حتماً دلیل خاصی وجود دارد و صحبت کردن ممکن است به شما در یافتن علت آن کمک کند.

به کودک بگویید که چرا رفتار بد او غیر‌‌قابل‌‌قبول است. به عنوان مثال، زیرا به دیگران آسیب می‌رساند یا آنها را به دردسر می‌اندازد. سپس به آنها فرصت دهید تا درباره دلیل عصبانیت خود صحبت کنند.

این روش ممکن است سریع عمل نکند زیرا یک کودک عصبانی به راحتی به حرف شما گوش نمی‌دهد. تسلیم نشوید. کودکان از رفتار بد خود آگاه هستند و مهم است که به دلایل آن پی ببرید.

اگر کودک شما نگران اخبار ترسناک است

در عصر دیجیتال، جلوگیری از اطلاع کودکان از وقایع ناراحت‌کننده‌ی خبری مانند تروریسم، جنگ و جنایات خشن عملاً غیرممکن است.

توصیه بنیاد سلامت روان شامل این موارد است:

  • سعی نکنید تمام منابع خبری را قطع کنید. زیرا باعث می‌شود ترس آنها افزایش یابد.
  • درباره آنچه اتفاق افتاده صادق باشید.
  • به آنها بگویید نگرانی امری طبیعی است و شما نیز نگران هستید.
  • اگر آنچه اتفاق افتاده برایشان گنگ است، آنها را به پرسیدن سوال تشویق کنید.
  • به آنها اطمینان دهید که برای حفظ امنیت‌شان همه‌ی تلاش خود را خواهید کرد.

اگر فرزند شما عزادار است

خردسالان معنای مرگ را درک نمی‌کنند. با گفتن «مامان بزرگ فوت شد. اون دیگه قرار نیست با ما باشه» مرگ را توضیح دهید.

اگر یکی از نزدیکان فوت شده است با دقت آنها را زیر نظر داشته باشید. اگر گریان و گوشه‌گیر به نظر می‌رسند با صحبت درباره شخصی که درگذشته است آنها را تشویق کنید تا درباره احساس خود صحبت کنند.

می‌توانید جملاتی از این قبیل بگویید «خیلی ناراحت‌کننده که مامان بزرگ فوت کرده» یا «من ناراحتم که مامان بزرگ فوت کرده، گاهی اوقات فهمیدن این‌که چرا مردم می‌میرن سخته».

اهمیت آموزش احساسات به کودکان کلمات ساده احساسی را به کودک خود بیاموزید

 

کودکان را تشویق کنید تا احساسات‌شان را از طریق هنر بیان کنند

گاهی اوقات ممکن است برای کودکان بیان احساسات از طریق کلمات مشکل باشد و در نهایت ممکن است احساسات پیچیده به شکل‌های دیگری بروز کند. اضطراب، استرس یا تروما ممکن است به صورت علائم جسمی در بدن نمایان شود مانند: شکم درد یا ناخن جویدن. و شاهد تغییراتی در رفتار آنها خواهیم بود مانند طغیان خشم، گوشه‌گیری و عدم‌تمرکز یا بی‌حالی.

یک راه برای تشویق کودکان به بیان افکار و احساسات خود از طریق هنر است. همان‌طور که کتی مالچیودی در کتاب خود به نام «کتاب مرجع هنر درمانی» می‌گوید:

«احساسات به‌ویژه آنهایی که ناشی از تروما، بحران یا مرگ هستند، به زبان آوردن‌شان سخت است و اغلب با کلمات نمی‌توان معنای آنها را به‌طور کامل منتقل کرد. هنر می‌تواند در بیان احساسات پیچیده و به‌ویژه شرایط ذکر شده مفید باشد. فرایند کار هنری به افراد کمک می‌کند تا با احساسات خود رو‌به‌رو شوند، بر افسردگی غلبه کنند، به آسیب‌های روحی پایان دهند و از غم و اندوه رهایی یابند.»

چگونه هنر می‌تواند به بیان احساسات کمک کند؟

همه ما در مواجه با حوادث تلخ می‌توانیم مستعد احساس ناتوانی و ناامیدی باشیم. کودکان مهارت کمتری در مدیریت این احساسات و عواطف دارند.

هنر می‌تواند روشی قدرتمند برای اصلاح و بازاندیشی تجربیات چالش‌برانگیز به شیوه‌ای مثبت‌نگرانه به زندگی باشد.

هنر تجسمی -رنگ‌ها، شکل‌ها، خط‌ها و تصویرها- به شیوه‌ای با ما صحبت می‌کنند که کلمات قادر نیستند. هنر‌درمانی روشی است که با استفاده از زبان غیرکلامی هنر باعث رشد‌ فردی، بینش و تحول می‌گردد و وسیله‌ای برای اتصال افکار، احساسات و ادراکات ما با واقعیات بیرونی و تجارب زندگی است.

هنر می‌تواند روشی بسیار ساده و بی‌خطر برای بیان احساسات کودکان فراهم کند. آنها می‌توانند بازی کنند، آزمایش کنند، خرابکاری کنند، از استعاره‌ها برای نمایش احساسات خود استفاده کنند، در قصه‌ها سیاحت کنند و با خلق شخصیت‌های داستانی احساسات خود را بیرون بریزند و هنر خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. ممکن است برای بیان خود از رنگ، پارچه، مصالح مختلف، اشیاء پیدا شده، عکس، کلاژ، مجسمه یا فیلم استفاده کنند. این موارد تقریباً بی‌پایان هستند و متناسب با نیازهای فردی هر کودک یا گروهی از کودکان متغیر است.

با چه فعالیت‌هایی به کودک کمک کنیم تا احساساتش را بروز دهد؟

در اینجا چند ایده برای فعالیت آورده شده است که ممکن است دوست داشته باشید در کلاس یا در منزل با فرزندتان تجربه کنید. این فعالیت‌ها همه مبتنی بر نقاط قوت و راه‌حل‌محور هستند و به گونه‌ای طراحی شده‌اند که می‌توانند در هر محیطی مورد استفاده قرار گیرند. لطفاً توجه داشته باشید در تمام فعالیت‌ها به هیچ وجه از کودک نخواهید که آسیب (تروما) را نقاشی، تصویرگری یا بازنگری کند. (اگر از کودکانی حمایت می‌کنید که می‌دانید دچار تروما شده‌اند، لطفاً از یک مشاور یا هنر درمانگر واجد شرایط با سابقه مراقبت‌های آگاه از تروما کمک بگیرید).

  • مجموعه‌ای از اشیا و تصاویر با جنس مختلف فراهم کنید. کلاژی از رنگ‌ها، بافت‌ها و تصویرها ایجاد کنید که به شما احساس آرامش و شادی بدهد. رنگ‌ها و بافت‌های مورد علاقه شما کدام است؟
  • با استفاده از مواد مختلف تصویری از یک مکان خیالی(یا واقعی) بسازید. آیا افراد دیگری نیز آنجا حضور دارند؟ حیوان خانگی چطور؟ از چه ساخته شده است؟ خودتان را داخل آن طراحی کنید.
  • خودتان را به عنوان یک ابر‌قهرمان بکشید یا بسازید. قدرت فوق‌العاده شما چیست؟
  • دست خود را روی کاغذ گذاشته و دور آن را خط بکشید. سپس آن را با تصاویر چیزهایی که به شما کمک می‌کند هنگام عصبانیت و ناراحتی احساس بهتری داشته باشید، پر کنید.
  • در مرکز کاغذ تصویر خود را رسم کنید. سپس دور آن را با تصاویری از نقاط قدرت و هر چیزی که در مورد خود دوست دارید، احاطه کنید. دیگران (دوستان، والدین یا معلمان) چه چیزی را در مورد شما دوست دارند؟

هر زمان فعالیت‌هایی را طراحی کردید که در مورد احساسات صحبت می‌کند، لطفاً در نظر بگیرید که چگونه می‌توانید فضایی امن و حمایتی برای کودک ایجاد کنید.

اهمیت آموزش احساسات به کودکان بیان احساسات، بخش مهمی از رشد و آگاهی کودک درباره خودش و دنیای پیرامونش است.

احساسات در کودکان بیش‌فعال

کودکان مبتلا به ADHD (بیش فعالی) مشکلاتی در تمرکز، تحریک‌پذیری و بیش‌فعالی از خود نشان می‌دهند. اما اغلب در این کودکان علامت دیگری نیز وجود دارد که ذکر نمی‌شود و آن مشکل در مدیریت احساسات است.

متخصصانی که کودکان مبتلا به ADHD را درمان می‌کنند گزارش کرده‌اند که احساسات نقش بسیار عظیمی در مشکلات روزانه این کودکان دارند. احساسات کودکان ADHD همانند دیگر کودکان است. آنها نیز احساس خشم، رنج، غم، ناامیدی و نگرانی را تجربه می‌کنند.

اما آنچه که در بسیاری از کودکان ADHD متفاوت بوده این است که این احساسات شدیدتر و بیشتر است. همچنین به نظر می‌رسد که دوام بیشتری داشته و مانع زندگی روزمره آنها می‌شود.

چرا کودکان بیش فعال با احساسات خود درگیر هستند؟

هنگامی که کودکان بیش فعال قادر نباشند احساسات خود را مدیریت کنند، مشکلات به طرق مختلف ظاهر می‌شود. برخی ممکن است هنگام عصبانیت یا استرس نتوانند خود را کنترل کنند. بعضی دیگر با این‌که احساس خستگی می‌کنند ممکن است خود را به زحمت انداخته و برای انجام کاری دیگر آماده شوند.

کودکان مبتلا به بیش فعالی، بیشتر از کودکان هم‌سن خود، ممکن است:

  • با کوچک‌ترین رنجشی، آزرده‌خاطر شوند.
  • در مورد مسائل کم‌اهمیت، بیش از حد و به مدت طولانی نگران شوند.
  • هنگامی که عصبانی یا آزرده هستند به‌سختی آرام شوند.
  • حتی از کوچک‌ترین انتقادی دلخور شوند.
  • برای رسیدن به چیزی که در لحظه می‌خواهند، اصرار و پافشاری کنند.

این موقعیت را تصویرسازی کنید:

صدای فرزند ۱۱ ساله خود را می‌شنوید که در حال دعوا‌کردن با برادر کوچک‌ترش است. او به سمت شما می‌دود و درباره کاری که برادرش انجام داده داد ‌و ‌بیداد می‌کند. معلوم می‌شود که برادرش درباره موهایش نظری داده است و از شما می‌خواهد که او را تنبیه کنید و وقتی شما واکنشی نشان نمی‌دهید بسیار عصبانی می‌شود. سپس تمام شب از این‌که چقدر رفتار شما ناعادلانه بوده، شکایت می‌کند.

در اینجا موقعیت دیگری وجود دارد:

پسر ۱۵ ساله شما تکالیف زیادی برای انجام‌دادن دارد. اما آنها را انجام نمی‌دهد. در عوض کل بعدازظهر را با دوستانش در حال چت‌کردن است. شما سعی می‌کنید به او انگیزه دهید تا تکالیفش را انجام دهد. اما او فقط می‌گوید که این کار خسته‌کننده است و به گونه‌ای رفتار می‌کند که برایش اهمیتی ندارد. هیچ چیز باعث نمی‌شود کاری را که انجام می‌دهد متوقف کرده و تکالیفش را انجام دهد.

اهمیت آموزش احساسات به کودکان هرچه سن کودک برای یادگیری مسائل احساسی کمتر باشد، احتمال بروز مشکلات هیجانی و اختلالات روانی در او کمتر می‌شود

 

خلق‌وخوی اصلی افراد از بدو تولد بر نحوه رفتار آنها تأثیر می‌گذارد. خلق‌و‌خو ممکن است تا حدی (نه خیلی زیاد) با بزرگ شدن کودکان تغییر کند.

کودکان مبتلا به ADHD نیز مانند سایر کودکان از نظر خلق‌وخو شبیه یکدیگر نیستند. بعضی از آنها خیلی آرام و خجالتی هستند و بعضی دیگر پرخاشگر و پرحرف‌.

اما اغلب آنها توانایی مدیریت احساسات خود را به اندازه سایر بچه‌های هم سن و سال خود ندارند. آنها با استفاده از قدرت استدلالی مغز خود، توانایی کمتری در واکنش به احساساتشان دارند.

کودکان ADHD معمولاً با حافظه فعال مشکل دارند و این باعث می‌شود که نتوانند تصویر بزرگتری را در ذهن نگه دارند. آنها با هر احساسی که در لحظه دارند درگیر می‌شوند.

سایر کودکان با افزایش سن یاد می‌گیرند که چگونه احساسات خود را مدیریت کنند تا خیلی گرفتار آن نشوند. وقتی آنها بیش از حد احساس عصبانیت می‌کنند یاد می‌گیرند به خود بگویند «خونسرد باش، آرامش خودتو حفظ کن. اتفاق خیلی مهمی پیش نیومده.»

اگر آنها برای انجام کاری دلسرد شوند ممکن است به خود بگویند «خب به نظر میاد این‌جوری درست پیش نمیره، دوباره سعیمو می‌کنم.» یا «سعی می‌کنم راه بهتری پیدا کنم.»

اما کودکان مبتلا به ADHD در این زمینه کندتر هستند و طول می‌کشد تا به این توانایی برسند که خود را آرام کنند. بنابراین آنها احتمالاً بیش از حد در احساسات خود غرق می‌شوند.

در نتیجه، ممکن است آنها:

  • خیلی زود از انجام هر کاری دست بکشند.
  • غرق در دلسردی، ناامیدی یا عصبانیت شوند.
  • برای شروع کاری که باید انجام دهند طفره روند.
  • از تعامل با دیگران خودداری کنند.

به عبارت دیگر، احساسات آنها در هر لحظه می‌تواند تمام فکر آنها را به خود جلب کند.

چگونه به کودک خود کمک کنیم تا احساساتش را مدیریت کند؟

هنگامی که کودکان با احساسات خود دست و پنجه نرم می‌کنند، ممکن است این‌طور به نظر برسد که راهی برای جلوگیری از رفتارهای منفی آنها وجود ندارد. اما مواردی شما می‌توانید به آنها کمک کنید تا احساسات خود را مدیریت و کنترل کنند.

با تأیید احساسات ظاهری آنها شروع کنید. «می‌تونم بفهمم از این‌که توی نمایشگاه علوم رتبه دوم شدی چقدر احساس ناامیدی می‌کنی.» در این‌باره که آنها چه احساسی باید داشته باشند، بحث نکنید چون معمولاً مسئله را تشدید می‌کند.

هنگامی که کودک آرام شد به او کمک کنید تا راهی بهتر برای کنار آمدن با آن احساس پیدا کند. راهی که ممکن است فکرش را به جای دیگری معطوف کند. به عنوان مثال می‌توانید بگویید:

  • «می‌دونم که خیلی ناراحتی و می‌خوای نمایشگاه علوم رو ترک کنی و بری خونه اما من به کارت افتخار می‌کنم.»
  • «می‌دونم که خیلی براش زحمت کشیدی و آدمای زیادی با دیدنش تحت تاثیر قرار گرفتن. حتی اگه از قرار گرفتن در رتبه دوم ناراحتی اما هنوز دلیل خوبی داری برای این‌که به کاری که کردی افتخار کنی.»

اگر کودک شما اغلب با مدیریت احساساتش مشکل دارد، با دکتر مشورت کنید.

احساسات در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم

کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (ASD) معمولاً در تشخیص و کنترل احساسات دچار مشکل هستند. اما مهارت‌های آنها در زمینه رشد عاطفی می‌تواند بهبود یابد که به موجب آن احساسات دیگران را درک کرده و واکنش مناسب‌تری نشان دهند.

کودکان مبتلا به اوتیسم اغلب به سختی می‌توانند:

  • حالات چهره و احساسات پشت آن را تشخیص دهند.
  • از عبارات احساسی استفاده یا الگوبرداری کنند.
  • احساسات خود را درک و کنترل کنند.
  • احساسات دیگران را درک و تفسیر کنند. ممکن است به نظر برسد که با دیگران همدلی ندارند.

تشویق رشد عاطفی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم

در اینجا چند ایده وجود دارد:

  • در شرایط عادی احساسات را نام‌گذاری کنید. هنگامی که در حال خواندن کتاب، تماشای فیلم یا ملاقات با دوستانتان هستید، به احساسات اشاره کنید. مثلاً بگویید، «نگاه کن، سالی می‌خنده، اون خوشحاله.»
  • هشیار باشید. به احساسات کودک خود واکنش نشان دهید. مثلاً بگویید «تو داری می‌خندی پس باید خوشحال باشی» حتی می‌توانید احساسات خود را مهم جلوه دهید. مثلاً «من خیلی هیجان‌زده‌ام! بزن قدش.»
  • توجه کودک خود را جلب کنید. اگر با کودک خود صحبت می‌کنید و پاسخی دریافت نمی‌کنید، دوباره ادامه دهید. ممکن است اوایل برای جلب توجه کودک، لازم باشد این کار را به صورت اغراق‌آمیزی انجام دهید.
  • ارتباط چشمی و نگاه کردن را تقویت کنید. با پیوستن به هر کاری که فرزندتان انجام می‌دهد، می‌توانید کودک خود را ترغیب کنید تا هنگام تعامل به شما نگاه کند. یا اگر فرزندتان چیزی را طلب کرد، صبر کنید تا به شما نگاه کند و سپس آنچه را که می‌خواهد به او بدهید. برای جلب توجه کودک با صدایی سرزنده و بلند حرف بزنید.
  • توجه کودک را به شخص دیگری جلب کنید. به عنوان مثال از فرد دیگری بخواهید آنچه را که گفتید به فرزندتان بگوید تا توجه کودک را به شخص دیگری جلب کنید.

روش‌های درمانی مختلفی برای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم وجود دارد که برخی از آنها ممکن است به کودک شما در شناخت و نشان دادن احساسات کمک کند.

اهمیت آموزش احساسات به کودکان کودکان از همان سنین پایین نسبت به گوناگونی احساسات خود آگاه می‌شوند

نقش کتاب و مطالعه در کنترل احساسات کودکان

کتاب بهترین راه برای کودکان است که به آنها کمک می‌کند قادر به شناسایی و گفت‌وگو درباره احساسات مختلف باشند و ایده‌هایی ارائه می‌دهد که چگونه احساسات خود را بهتر مدیریت کنند.

یکی از قدرتمندترین نکات استفاده از کتاب این است که می‌توانیم از موضوع فاصله بگیریم. کودکان می‌توانند درباره احساسات یک شخصیت به گونه‌ای صحبت کنند که اگر مربوط به خودشان بود، نمی‌توانستند.

شخصیت‌های کتاب می‌توانند متحدان قدرتمندی باشند. در حالی‌که دیدگاه آنها را متصور می‌شویم، احساسات خود را درون آنها می‌ریزیم. ما خود را در تجربیات آنها می‌شناسیم. از طریق یک کتاب ممکن است برای احساسات عجیب و غریب خود اسمی پیدا کنیم.

با آموزش سواد عاطفی می‌توانیم کودکان را برای تجارب آینده آماده کنیم، به آنها کمک کنیم با دیگران همدلی کنند و به آنها نشان دهیم که دیگران نیز دنیای عاطفی و درونی خود را دارند. این مهم است که کودکان بدانند که آنها تنها نیستند.


گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان

دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *
1 نفر روی این پست دیدگاه نوشته اند.
فاطمه زینلی گفت:

با سلام.بسیار عالی و مفید و جامع بود
در مسیرتون، موفق باشید
سپاس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات کتاب هدهد
  • توجه بفرمایید: کتاب هدهد یک فروشگاه آنلاین است. لطفا حضوری مراجعه نکنید.
  • ساعت کار: شنبه تا چهارشنبه ۷.۳۰ تا ۱۵.۳۰
  • تلفن مشاوره در ساعات اداری شنبه تا چهارشنبه: ۸۸۵۵۳۵۲۸
  • نشانی: تهران، خیابان یوسف آباد، خیابان وفاکیش توحیدی (بیست و سوم)، کوی ۲۳ شایان، پلاک ٢۶، درب سمت چپ، تک زنگ.
  • شماره تلگرام و واتس‌اپ کارشناس ۱: ۰۹۳۶۵۹۴۲۳۲۳
  • شماره تلگرام و واتس‌اپ کارشناس ۲: ۰۹۳۶۵۹۴۲۲۴۵
ورود / ثبت‌ نام سبد خرید علاقمندی ها گروه سنی تماس