ته خیار

820,000 ریال

لعیا دختر کوچولو و بامزه‌شان داشت راه می‌افتاد. تاتی تاتی می‌کرد. یک‌وری و گشادگشاد راه می‌رفت و می‌خورد زمین و باز پا می‌شد. رعنا افتادن او را که می‌دید، از خنده غش می‌کرد: «الهی قربانت برم، بلند شو و باز بیفت. آ… آ… هان.»

 

معرفی صوتی کتاب «ته خیار» را بشنوید:

 

پخش‌کننده صوت

 

 

 

2 عدد در انبار

- +

2 عدد در انبار