توضیحات
علاوه بر این، این کتاب موضوعی علمی را نیز برای کودکان بیان می‌کند. نحوه‌ی تولیدمثل وزغ ها، محل زندگی و مراحل رشد و تغییرات آن ها در این داستان بیان شده است.
«قورقوری کوچولو بزرگ می‌شود» داستان قورباغه کوچولویی است که وقتی سر از تخم بیرون می‌آورد، تنها یک دُم دارد. دُم او هر روز قوی و قوی‌تر می‌شود. غورغوری با دُمش می‌تواند به سرعت شنا کند، با دوستانش در برکه بازی کند و حتی با گردن کلفت‌های توی برکه هم مقابله کند. با این دُم، قورقوری کوچولو فکر می‌کند هیچ کمبودی ندارد اما ناگهان همه چیز تغییر می‌کند. غورغوری کوچولو اول دوتا پا و بعد دو پای دیگر درمی‌آورد و بدتر از آن وقتی است که دُمش کوچک و کوچک‌تر می‌شود. قورقوری از این تغییرات ناراحت است. همه با خوشحالی به او می‌گویند که دارد بزرگ می‌شود ولی قورقوری اصلا دلش نمی‌خواهد بزرگ شود، دوست ندارد دُمش را از دست بدهد و پا داشته باشد. اما وقتی در دام مار حیله‌گر می‌افتد، پاهای کوچکش به او کمک می‌کنند تا با یک حرکت خود را از خطر نجات دهد و آن وقت است که می‌فهمد تغییر کردن آن‌قدرها هم بد نیست.
این کتاب با نویسندگی و تصویرگری جولیانو فِرَی را ماندانا نارنجیها و حسام سبحانی طهرانی ترجمه کرده‌اند و انتشارات مبتکران آن را به چاپ رسانده است.
کتاب یک لوح فشرده‌ی تصویری هم دارد که داستان را به چهار زبان انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ترکی بیان می‌کند.
این کتاب با رعایت حقوق معنوی اثر به چاپ رسیده است و چاپ و نشر آن منحصرا برای انتشارات مبتکران محفوظ است.
املای این کتاب از چاپ سال ۱۳۹۹ به بعد از «غورغوری کوچولو بزرگ می‌شود« به «قورقوری کوچولو بزرگ می‌شود» تغییر پیدا کرد است.
rokhsarerezaie –
به زیبایی مراحل رشد یک قورباغه روایت شده و در کنار این موضوع، پذیرش تغییر در زندگی هم به صورت غیرمستقیم آموزش داده می شود و همچنین توجه به این نکته که، تغییراتی که به واسطه ی رشد در ما به وجود می آید را بشناسیم. سی دی کارتونی که همراه کتاب هست برای دختر ۴ ساله ی من بسیار جذاب و دوست داشتنی هست. صدای کاراکترها خیلی متناسب طراحی شده. مدل انیمیشن که تصاویر کتاب کمی متحرک شده اند باعث شده تا دخترم همچنان به خواندن کتاب هم علاقه مند باشد.
سمانه –
پیام داستان بسیار ارزشمند است. اما در یک صفحه از کتاب تصویر ماری هست که کمی ترسناک به نظر می رسد. خطر بسیار نزدیک احساس می شود. پسرم طاقت این نزدیکی را نداشت و همیشه از من خواهش می کرد که این صفحه را نخوانم. در حالی که دخترم مشکلی با آن نداشت.