خرگوش کوچولو و خانواده‌اش

در کتاب خرگوش کوچولو و خانواده اش درباره‌ی احساس‌های خرگوش کوچولو به خانواده‌اش می‌خوانیم. او در خانواده احساس امنیت می‌کند. همه را دوست دارد و احساس می‌کند که دوستش دارند. مامان و بابا به او و خواهر و برادرش کمک می‌کنند تا تصمیم‌های خوب بگیرند و اگر اشتباه کنند، باز هم دوستش دارند و به آنها تذکر می‌دهند که کارشان درست نبوده است. مامان و بابا کاری می‌کنند که توی خانواده همه احساس کنند که دوستشان دارند، به آن‌ها دلبستگی دارند، آن‌ها را قبول دارند، ارزش دارند، قابل اعتماد و احترامند. آنها در خانواده درباره‌ی این کلمه‌ها و اینکه چطور آن‌ها را نشان بدهند، حرف می‌زنند.

در پایان کتاب زیر عنوان «سخنی با بزرگ‌ترها» کمی درباره‌ی مثبت‌اندیشی صحبت می‌شود. مثبت اندیشی به معنی خوش‌بینی و امیدواری؛ با این تاکید که: کسانی که مثبت‌اندیشند می‌دانند که در واقع برای همه  اتفاق بد می‌افتد، چه برای افراد خوش‌بین و چه افراد بدبین اما افراد خوش‌بین در هر موقعیتی روی امید و فرصت‌ها تمرکز دارند. افراد با تفکر مثبت خلاق‌تر، بخشنده‌تر، صبورتر، مفیدتر و موفق‌ترند.

پس از آن به احساس تعلق خاطر در خانواده می‌پردازد. یک خانواده شاد و موفق فضایی را ایجاد می‌کند که اعضای آن احساس می‌کنند دوستشان دارند، حمایت می‌شوند، امنیت دارند و برایشان ارزش قائلند. در ادامه از پدر و مادرها خواسته می‌شود تا رفتارها و عکس‌العمل‌های قابل پیش‌بینی از خود بروز بدهند، به احساسات و عواطف کودک توجه کنند، برای کودک وقت بگذارند و به حرف‌هایش گوش بدهند تا او هم به آنها احترام بگذارد.