کتاب زرد، دختر برفی پسر آتشی و ۴۶ افسانه دیگر – مجموعه افسانه های شیرین دنیا
1,600,000 ریال
افسانهها از سالهای دور و سرزمینهای کهن میآیند. در کتاب زرد – مجموعه افسانه های شیرین دنیا بعضی از آنها را با هم میخوانیم. یکی از آنها دربارهی پادشاهی است که عاشق لباس است و همیشه در رختکن. دو خیاط شیاد از این خاصیت پادشاه استفاده میکنند و او و پیشکارانش را به دام میاندازند. میدانید چطور؟
4 عدد در انبار
در کتاب زرد – مجموعه افسانه های شیرین دنیا برخی افسانههای کهن را با هم میخوانیم:
دوستی موش و گربه: موش و گربهای با هم زندگی میکنند. تصمیم میگیرند برای آذوقه زمستان ظرف روغنی پنهان کنند. گربه به دور از چشم موش روغن را تمام میکند و در زمستان هم خود موش را یک لقمهی چپ میکند.
شش قو: نامادری بدجنسی شش فرزند پادشاه را با طلسمی تبدیل به قو میکند. فرزند هفتم برای نجات بقیه و شکستن طلسم شش سال حرف نمیزند و پیراهنهایی با گلهای ستارهای میدوزد. با اینکه هیچ صحبتی نمیکند، پادشاهی شیفتهاش میشود و او را به عقد خود در میآورد. مادر بدذات پادشاه ملکه را به کشتن فرزندانش متهم میکند. اما ملکه طبق عهدی که با خود دارد، هرگز زبان به سخن نمیگشاید. دادگاه ملکه را متهم میخواند و دستور سوزاندنش را صادر میکند. درست سر بزنگاه شش برادر در هیبت قو، پرواز کنان میرسند. طلسم شکسته میشود. ملکه تمام ماجرا را تعریف میکند و از مرگ نجات پیدا میکند.
اژدهای شمال: هیولایی شرور از سرزمینی به سرزمین دیگر میرفت و با طلسم مردم را به دام میانداخت و شکار میکرد. پادشاهان برای شکست او پاداشهای گرانبها تعیین کرده بودند اما کسی از عهدهی جنگ و نابودی او برنمیآمد. نقل بود که برای شکست هیولا باید انگشتر سالومن را به دست آورد. بالاخره مردی مهربان تصمیم گرفت هر طور شده انگشتر را پیدا کند و بالاخره هم با کمک جادوگری دانا به آن رسید. انگشتر در دستان ساحرهای زیبا بود. مرد که خیال میکرد راهی جز دزدیدن انگشتر ندارد، ساحره را فریب داد و انگشتر را دزدید و هیولا را شکست داد و به دامادی پادشاه درآمد. اما ساحره که پیدرپی به دنبال انگشتر بود، انگشتر را پس گرفت و مرد را در غاری زنجیر کرد. هیچکس از جای او خبر نداشت. در نهایت پس از هفت سال، همسرش با کمک جادوگر دانا او را پیدا کرد. مرد آزاد شد و به زندگی با همسرش برگشت اما دیگر هیچکس از جای انگشتر با خبر نشد.
لباس جدید پادشاه: دو خیاط شیاد نزد پادشاهی بدکار میروند و پیشنهاد دوخت لباسی ویژه را میدهند. لباسی که تنها درستکاران و عاقلان میبینند. خیاطها از پادشاه ابریشم مرغوب و طلای تمام عیار طلب میکردند و آنها را میدزدیدند و با هیچ تظاهر به دوخت لباس میکردند. اما هیچکدام از وزیران و درباریان جرئت نداشتند بگویند لباسی نمیبینند؛ حتی پادشاه. بنابراین طبق گفتهی خیاطان لباسها را توصیف میکردند و از خوشدوختی آن سخن میگفتند. در نهایت به گفتهی خیاطان لباس برای راهپیمایی عمومی حاضر شد. مردم هم از ویژگی لباس باخبر بودند و وانمود میکردند آن را میبینند. در این میان تنها کودکی فریاد کشید: پادشاه لباسی به تن ندارد. حرف کودک دهان به دهان چرخید اما درباریان و پیشکارها دنبالهی لباسی را که وجود نداشت، گرفته بودند و به راهشان ادامه میدادند.
مجموعهی افسانههای شیرین دنیا بیش از دویست افسانه از سرزمینهای گوناگون را در هفت جلد رنگی گرد هم آورده و طی قصه و افسانه پند و اندرزهای اخلاقی میدهد و خواننده را از کارهای غیراخلاقی و شر حذر میکند. افسانهها کوتاهاند و میتوان هر شب یکی از آنها را مطالعه کرد. جلدهای دیگر از این قرارند: کتاب قرمز: سفید برفی و ۳۵ افسانهی دیگر، کتاب آبی: سیندرلا و کفش شیشهای و ۴۰ افسانهی دیگر، کتاب سبز: شاهزاده خانم خاموش و ۲۸ افسانهی دیگر، کتاب نارنجی: دختری با پیراهن چوبی و ۳۲ افسانهی دیگر، کتاب پرتقالی: لاکپشت و عروسش و ۳۰ افسانهی دیگر، کتاب صورتی: کتری سحرآمیز و ۳۵ افسانهی دیگر
وزن | 334 گرم |
---|---|
ابعاد | 16 × 12 × 3.3 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
تعداد صفحه | 544 صفحه |
سال نشر | |
ناشر | تولیدکننده | |
مترجم | |
شابک | 9786000803179 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.