دور ریختنی های عزیز من
2,400,000 ریال
مگی دوازده ساله است و در کنار مامان و بابا و بابابزرگش زندگی میکند. یک روز مامان خبر مهمی میدهد: «من و بابا تصمیم گرفتهایم یک نوزاد کوچولو را موقتاً به فرزندی قبول کنیم.» موقتی کلمهایست که مگی را میترساند و به همین خاطر از همان روز اول ورود ایزابل، اضطراب به سراغش میآید!
1 عدد در انبار
در کتاب «دور ریختنی های عزیز من» مگی دوازده ساله است و با مامان و بابا و بابابزرگش زندگی میکند. یک روز مامان خبر مهمی میدهد: «من و بابا تصمیم گرفتهایم یک نوزاد کوچولو را موقتاً به فرزندی قبول کنیم.» نوزادی که قرار است از خانوادهای به خانوادهی دیگر سپرده شود و در این وقفه با خانوادهی مگی زندگی خواهد کرد.
مگی همهجا به فکر این نوزاد کوچولو یعنی ایزابل است. دلش میخواهد ایزابل یا ایزی همیشه او را به یاد داشته باشد. و یکی از ایدههایش در دفتر ایده نویسی این است: «متقاعد کردن مامان و بابا برای نگهداشتن ایزی.» دفتر ایدهنویسی، ایدهی باباست. او به هر کدام از بچهها دفتری داده و از آنها خواسته تا ایدههایشان را بنویسند تا دنیا را تغییر بدهند، راههایی که میتواند دنیا را خوشحالتر کند. مگی خیال میکند اگر ایزی را پیش خودشان نگه دارند، خوشحالتر خواهند بود. با این فکر اتفاق جالبی میافتد. درست روزی که قرار است ایزی را تحویل بدهند، طوفانی در میگیرد. فرودگاهها بسته میشوند و آمدن سرپرستهای جدید ایزی به تعویق میافتد. مگی از طرفی خوشحال است و از طرف دیگر توی سینه احساس گناه میکند: «این بلا به خاطر این سر دنیا اومده که من آرزو کردم ایزی بمونه؟ تقصیر من بود؟» اما آوا، بهترین دوست مگی خیالش را راحت میکند: «اگر تا آرزو کنی اتفاقی بیفته و بعد جادو بشه و این اتفاق بیفته چرا به راحتی صلح توی دنیا برقرار نمیشه؟»
این اضطراب مگی رفع میشود اما او اضطرابهای دیگری هم دارد. البته خودش اسم اضطراب را روی آن نمیگذارد اما دکتر روانشناس که همراه مامان و بابا به او مراجعه کرده است، اسم مجموعهای از احساسهای او را اضطراب میگذارد. یکی از بزرگترین اضطرابهای مگی فراموشی است. مادربزرگ او که خیلی هم دوستش داشته، پیش از مرگ دچار فراموشی بوده و حالا مگی هم میترسد دچار فراموشی شود یا از یاد دیگران برود. برای همین است که میخواهد همهچیز و همهکس را تا آنجایی که بتواند، پیش خودش نگه دارد. از برچسب آدامس گرفته تا یک لاکپشت یا جوراب ایزابل و خیلی چیزهای دیگر که توی جعبههایش هستند. تعداد جعبهها به بیش از ده تا میرسد.
آیا مگی موفق میشود با اضطرابش کنار بیاید؟ چطور این کار را انجام میدهد؟
الی سوارتز نویسندهی این کتاب در ایالت پنسیلوانیا بزرگ شده و در دانشگاه بوستون در رشتهی روانشناسی و حقوق تحصیل کرده است.
وزن | 216 گرم |
---|---|
ابعاد | 19 × 14 × 1.7 سانتیمتر |
نویسنده | |
مترجم | |
تعداد صفحه | 247 صفحه |
سال نشر | |
ناشر | تولیدکننده | |
شابک | 9786004629386 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.