نقاشی‌ های مچاله

330,000 ریال

رامون عاشق نقاشی کشیدن بود. همه وقت. همه چیز. همه جا. روزی رامون داشت گلدان گل می‌کشید. برادرش، لیون، از بالای سرش خم شد و به نقاشی‌اش نگاه کرد. بعد زد زیر خنده و پرسید: «مثلا چی کشیدی؟»

ناموجود